|
به وبلاگ من خوش امدین امیدوارم بازدید خوبی داشته باشین.
نقطه شروع و توسعه اولیه فناوری نانو به طور دقیق مشخص نیست. شاید بتوان گفت که اولین نانوتکنولوژیستها شیشهگران قرون وسطایی بودهاند که از قالبهای قدیمی(Medieal forges) برای شکلدادن شیشههایشان استفاده میکردهاند. البته این شیشهگران نمیدانستند که چرا با اضافهکردن طلا به شیشه رنگ آن تغییر میکند. در آن زمان برای ساخت شیشههای کلیساهای قرون وسطایی از ذرات نانومتری طلا استفاده میشده است و با این کار شیشههای رنگی بسیار جذابی بدست میآمده است. این قبیل شیشهها هماکنون در بین شیشههای بسیار قدیمی یافت میشوند. رنگ بهوجودآمده در این شیشهها برپایه این حقیقت استوار است که مواد با ابعاد نانو دارای همان خواص مواد با ابعاد میکرو نمیباشند.
در واقع یافتن مثالهایی برای استفاده از نانو ذرات فلزی چندان سخت نیست.رنگدانههای تزیینی جام مشهور لیکرگوس در روم باستان ( قرن چهارم بعد از میلاد) نمونهای از آنهاست. این جام هنوز در موزه بریتانیا قرار دارد و بسته به جهت نور تابیده به آن رنگهای متفاوتی دارد. نور انعکاس یافته از آن سبز است ولی اگر نوری از درون آن بتابد، به رنگ قرمز دیده میشود. آنالیز این شیشه حکایت از وجود مقادیر بسیار اندکی از بلورهای فلزی ریز700 (nm) دارد ، که حاوی نقره و طلا با نسبت مولی تقریبا 14 به 1 است حضور این نانوبلورها باعث رنگ ویژه جام لیکرگوس گشته است.
در سال1959 ریچارد فاینمن مقالهای را دربارة قابلیتهای فناوری نانو در آینده منتشر ساخت. باوجود موقعیتهایی که توسط بسیاری تا آن زمان کسبشده بود، ریچارد. پی. فاینمن را به عنوان پایه گذار این علم میشناسند. فاینمن که بعدها جایزه نوبل را در فیزیک دریافت کرد درآن سال در یک مهمانی شام که توسط انجمن فیزیک آمریکا برگزار شده بود، سخنرانی کرد و ایده فناوری نانو را برای عموم مردم آشکار ساخت.
عنوان سخنرانی وی «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» بود.
سخنرانی او شامل این مطلب بود که میتوان تمام دایرهالمعارف بریتانیکا را بر روی یک سنجاق نگارش کرد.یعنی ابعاد آن به اندازه25000/1ابعاد واقعیش کوچک می شود. او همچنین از دوتاییکردن اتمها برای کاهش ابعاد کامپیوترها سخن گفت (در آن زمان ابعاد کامپیوترها بسیار بزرگتر از ابعاد کنونی بودند اما او احتمال میداد که ابعاد آنها را بتوان حتی از ابعاد کامپیوترهای کنونی نیز کوچکتر کرد. او همچنین در آن سخنرانی توسعه بیشتر فناوری نانو را پیشبینی نمود.
برخی از رویدادهای مهم تاریخی در شکل گیری فناوری و علوم نانو
تاریخ رویدادهای مهم در زمینه فناوری نانو
1857 مایکل فارادی محلول کلوئیدی طلا را کشف کرد
1905 تشریح رفتار محلولهای کلوئیدی توسط آلبرت انیشتین
1932 ایجاد لایههای اتمی به ضخامت یک مولکول توسط لنگمویر (Langmuir)
1959 فاینمن ایده " فضای زیاد در سطوح پایین " را برای کار با مواد در مقیاس نانو مطرح کرد
1974 برای اولین بار واژه فناوری نانو توسط نوریو تانیگوچی بر زبانها جاری شد
1981 IBM دستگاهی اختراع کرد که به کمک آن میتوان اتمها را تک تک جابهجا کرد.
1985 کشف ساختار جدیدی از کربن C60
1990 شرکت IBM توانایی کنترل نحوه قرارگیری اتمها را نمایش گذاشت
1991 کشف نانو لولههای کربنی
1993 تولید اولین نقاط کوانتومی با کیفیت بالا
1997 ساخت اولین نانو ترانزیستور
2000 ساخت اولین موتور DNA
2001 ساخت یک مدل آزمایشگاهی سلول سوخت با استفاده از نانو لوله
2002 شلوارهای ضدلک به بازار آمد
2003 تولید نمونههای آزمایشگاهی نانوسلولهای خورشیدی
2004 تحقیق و توسعه برای پیشرفت در عرصه فناورینانو ادامه دارد
فن آوری نانو چیست؟
فناورینانو واژهای است کلی که به تمام فناوریهای پیشرفته در عرصه کار با مقیاس نانو اطلاق میشود. معمولاً منظور از مقیاس نانوابعادی در حدود 1nm تا 100nm میباشد. (1 نانومتر یک میلیاردیم متر است).
اولین جرقه فناوری نانو (البته در آن زمان هنوز به این نام شناخته نشده بود) در سال 1959 زده شد. در این سال ریچارد فاینمن طی یک سخنرانی با عنوان «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» ایده فناوری نانو را مطرح ساخت. وی این نظریه را ارائه داد که در آیندهای نزدیک میتوانیم مولکولها و اتمها را به صورت مسقیم دستکاری کنیم.
واژه فناوری نانو اولین بار توسط نوریوتاینگوچی استاد دانشگاه علوم توکیو در سال 1974 بر زبانها جاری شد. او این واژه را برای توصیف ساخت مواد (وسایل) دقیقی که تلورانس ابعادی آنها در حد نانومتر میباشد، به کار برد. در سال 1986 این واژه توسط کی اریک درکسلر در کتابی تحت عنوان : «موتور آفرینش: آغاز دوران فناورینانو»بازآفرینی و تعریف مجدد شد. وی این واژه را به شکل عمیقتری در رساله دکترای خود مورد بررسی قرار داده و بعدها آنرا در کتابی تحت عنوان «نانوسیستمها ماشینهای مولکولی چگونگی ساخت و محاسبات آنها» توسعه داد.
تفاوت اصلی فناوری نانو با فناوریهای دیگر در مقیاس مواد و ساختارهایی است که در این فناوری مورد استفاده قرار میگیرند. البته تنها کوچک بودن اندازه مد نظر نیست؛ بلکه زمانی که اندازه مواد دراین مقیاس قرار میگیرد، خصوصیات ذاتی آنها از جمله رنگ، استحکام، مقاومت خوردگی و ... تغییر مییابد. در حقیقت اگر بخواهیم تفاوت این فناوری را با فناوریهای دیگر به صورت قابل ارزیابی بیان نماییم، میتوانیم وجود "عناصر پایه" را به عنوان یک معیار ذکر کنیم. عناصر پایه در حقیقت همان عناصر نانومقیاسی هستند که خواص آنها در حالت نانومقیاس با خواصشان در مقیاس بزرگتر فرق میکند.
اولین و مهمترین عنصر پایه، نانوذره است. منظور از نانوذره، همانگونه که از نام آن مشخص است، ذراتی با ابعاد نانومتری در هر سه بعد میباشد. نانوذرات میتوانند از مواد مختلفی تشکیل شوند، مانند نانوذرات فلزی، سرامیکی، ... .
دومین عنصر پایه، نانوکپسول است. همان طوری که از اسم آن مشخص است، کپسولهای هستند که قطر نانومتری دارند و میتوان مواد مورد نظر را درون آنها قرار داد و کپسوله کرد. سالهاست که نانوکپسولها در طبیعت تولید میشوند؛ مولکولهای موسوم به فسفولیپیدها که یک سر آنها آبگریز و سر دیگر آنها آبدوست است، وقتی در محیط آبی قرار میگیرند، خود به خود کپسولهایی را تشکیل میدهند که قسمتهای آبگریز مولکول در درون آنها واقع میشود و از تماس با آب محافظت میشود. حالت برعکس نیز قابل تصور است.
عنصر پایه بعدی نانولوله کربنی است. این عنصر پایه در سال 1991 در شرکت NEC کشف شدند و در حقیقت لولههایی از گرافیت میباشند. اگر صفحات گرافیت را پیچیده و به شکل لوله در بیاوریم، به نانولولههای کربنی میرسیم. این نانولولهها دارای اشکال و اندازههای مختلفی هستند و میتوانند تک دیواره یا چند دیواره باشند. این لولهها خواص بسیار جالبی دارند که منجر به ایجاد کاربردهای جالب توجهی از آنها میشود.
در حقیقت کاربرد فناوری نانو از کاربرد عناصر پایه نشأت میگیرد. هر کدام از این عناصر پایه، ویژگیهای خاصی دارند که استفاده از آنها در زمینههای مختلف، موجب ایجاد خواص جالبی میگردد. مثلاً از جمله کاربردهای نانوذرات میتوان به دارورسانی هدفمند و ساده، بانداژهای بینیاز از تجدید، شناسایی زود هنگام و بیضرر سلولهای سرطانی، و تجزیه آلایندههای محیط زیست اشاره کرد. همچنین نانولولههای کربنی دارای کاربردهای متنوعی میباشند که موارد زیر را میتوان ذکر کرد:
• تصویر برداری زیستی دقیق
• حسگرهای شیمیایی و زیستی قابل اطمینان و دارای عمر طولانی
• شناسایی و جداسازی کاملاً اختصاصی DNA
• ژندرمانی که از طریق انتقال ژن به درون سلول توسط نانولولهها صورت میپذیرد.
• از بین بردن باکتریها
اینها تنها مواردی از کاربردهای بسیار زیادی هستند که برای عناصر پایه قابل تصور میباشند. کاربرد این عناصر پایه در صنایع مختلف، در درخت دیگری به نام «درخت صنعت» آورده شده است که با مراجعه به گروه مطالعاتی آیندهاندیشی، بخش درخت صنعت، میتوانید آن را مشاهده کنید.
در نهایت «درخت فناوری نانو» معرفی میگردد که فناوری نانو را به شکل یک زنجیره از رویکرد ساخت عناصر پایه تا کاربرد آنها، در یک درخت چهار سطحی نمایش میدهد. با مراجعه به گروه مطالعاتی آیندهاندیشی، بخش درخت فناوری، میتوانید آن را مشاهده کنید.
دکتر ریچارد فیلیپس فاینمن در 11 می سال 1918 در منهتن نیویورک چشم به جهان گشود. فاینمن در طول سالهای تحصیلش بر روی ریاضیات و علوم بسیار مطالعه میکرد زیرا پدرش میخواست که او یک معلم فیزیک شود. وی همچنین برای آزمایش در زمینه الکتریسیته یک آزمایشگاه در خانهاش برپا کرد. فاینمن از نمادهای ریاضیاتی خودش برای توابع Sin، Cos، tanو F(x) استفاده میکرد.
فاینمن در دبیرستان فار راک اوی (Far Rock away) به تحصیل پرداخت و در سال آخر دبیرستان برنده جایزه ریاضی دانشگاه نیویورک شد. پس از اتمام دبیرستان او تمایل به ادامه تحصیل داشت اما به جز انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) بقیه دانشگاهها به خاطر نمراتش و یهودیبودنش از پذیرش وی سرباز زدند. فاینمن در سال 1935 وارد MIT شد و در سال 1939 فارغالتحصیل لیسانس فیزیک گردید. در سال 1942 وی پس از کارکردن بر روی ساخت بمب اتمی (1942-1941) دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت نمود. او پس از دریافت مدرک دکترایش به لوسآلاموس (Los Alamos) رفت تا کار بر روی بمب اتمی را ادامه دهد. سپس فاینمن به ریاست بخش تئوری منسوب شد. در سال 1945 فاینمن به عنوان استاد فیزیک تئوری در دانشگاه کرنل (Cornell) به فعالیت پرداخت. در بین سالهای 1952 تا 1959 به عنوان استاد مهمان (Visiting Professor) درس فیزیک تئوری در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا (Caltech) به نام ریچارد چیس تولمن (Richard chase Tolman) مشغول به کار شد. بعد از آن سال تا زمان مرگش در سمت استاد فیزیک تئوری در آن دانشگاه مشغول کار بود.
جایزه آلبرت انیشتن از دانشگاه پرینستون به سال 1954، جایزه آلبرت انیشتن از کالج پزشکی و جایزه لورنس (Lawrence) در سال 1963 جوایزی بودکه ریچارد فاینمن موفق به اخذ آنها گردید. وی در سال 1965 به خاطر توسعهدادن الکترودینامیک کوانتوم که تئوری اثر متقابل ذرات و اتمها را در میدانهای تشعشعی بیان میکند به شهرت رسید. وی در قسمتی از کارهایش آنچه را که امروزه به نام "دیاگرام فاینمن" نامیده میشود، ترسیم نمود. این دیاگرام نمودار مکان- زمان اثر متقابل ذرات را نشان میدهد. به خاطر این کار وی جایزه نوبل را درآن سال به همراه جی- اسکوینجر (J-Schwinger) و اس. آی. توموناجا (S.I. Tomonaga) اخذ کرد.
مدیریت زمان
چکیده: یکی از اصول مهم مدیریت زمان اصل 20 - 80 است، یعنی از %20 زمان برای انجام %80 کارهایت استفاده کن. موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تشخیص کارهای مهم است. در این مقاله قصد داریم تا تعدادی از راهکارهای مدیریت زمان را به شما معرفی کنیم.
از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می شوند:
۱- کارهای مهم و فوری: این کارها خود به خود انجام می گیرد.
۲- کارهای مهم و غیر فوری: این دسته کارهایی هستند که افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می کنند و معمولا افراد ناموفق آن را به تعویق می اندازند.
۳- کارهای فوری و غیر مهم: این کارها در جهت اهداف انسان نیستند اما انجام می شود.
۴- کارهای کم اهمیت و غیر ضروری: بعضی افراد به خاطر ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری ( گاهی برای تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس ) خود را به این کارها سرگرم می کنند.
موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به انتخاب بین کارهای مهم و غیر مهم است، پس برای موفقیت تحصیلی:
۱- از کارهای غیر مهم صرف نظر کنید
۲- کارها را اولویت بندی کنید.
۳- راهزنان وقت را بشناسید.
۴- راههای ایجاد وقت را یاد بگیرید.
راهزنان وقت:
۱- صحبتهای کم اهمیت
۲- میهمانان ناخوانده
۳- مطالعه مطالب کم اهمیت و غیرضروری
۴- روشهای غیر صحیح و عادات نادرست مطالعه
۵- تلفنهای مزاحم و غیر ضروری
۶- نداشتن انضباط کاری
۷- سستی و بی ارادگی در تصمیم گیری
۸- دوباره کاری
۹- ناتوانی " نه " گفتن به خواستههای نابجا
۱۰ - نداشتن تمرکز حواس
۱۱- عادت امروز و فردا کردن
۱۲- ترس از شکست
راههای ایجاد وقت:
۱- زنده کردن وقت مرده ( مثل زمانهایی که در انتظار هستیم، زمانی که در اتوبوس می گذرد و ... )
2- انجام کارها به طور همزمان
3- تنظیم کردن وقت خواب
4- کنترل بیشتر روی وقت تفریح
5- نه گفتن به درخواستهای غیر مهم
6- عقب انداختن کارهای غیر مهم
شرایط مطالعه بهتر
بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهرهوری بیشتر از مطالعه»
شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهرهوری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید.
1- برای موفقیت در مطالعه ، باید درست آغاز کنید:
یعنی برنامه درسی خود را طوری تنظیم کنید که از خواندن کتابها ، هدفی واضح و روشن را دنبال کنید .
- درسهای خود را طوری برنامه ریزی کنید که هنگام مطالعه ، ابتدا کتابهای آسان را بخوانید ، نه کتابهای مشکل را.
- در هنگام مطالعه یک کتاب ، ابتدا از قسمتهای آسان و جذاب شروع کنید و بعد به سراغ بخشهای مشکل تر آن بروید . این کار را می توانید با مرور قسمتهای خوانده شده قبلی آغاز کنید. قسمتهای آسان و جذاب علاقه شما را به خواندن افزایش می دهند.
- در برنامه ریزی درسی خود ، موضوعهای مشابه را پشت سر هم قرار ندهید و آنها را یکی پس از دیگری مطالعه نکنید تا حد ممکن بین آنها فاصله بگذارید.
- اگر می خواهید چند کتاب را در یک روز مطالعه کنید ابتدا زمانهای خواندن و ترتیب قرار گرفتن آنها را مشخص کنید و بعد به مطالعه بپردازید .
- حتی المقدور برای یک کتاب بیش از دو ساعت وقت در نظر نگیرید . و زمانهای مطالعه را به مدتهای دو ساعته تقسیم کنید . تصور نکنید که هر چقدر زمان مطالعه یک کتاب بیشتر باشد بهتر است بر عکس هر چقدر زمان کوتاه گردد و موضوع مورد مطالعه عوض گردد ، میزان یادگیری افزایش می یابد .
- اگر می خواهید در شش روز هفته ، شش کتاب بخوانید، هرگز هر کتاب را در یک روز نخوانید و برای شش روز ، شش کتاب در نظر نگیرید . بهتر است هر روز را به شش قسمت تقسیم کنید و در هر قسمت ، یک کتاب بخوانید و این روند را در شش روز هفته ادامه دهید .
- به روش تدریجی درس بخوانید ، یعنی در طول سال تحصیلی درس بخوانید و خواندن دروس را به شبهای قبل از امتحان موکول نکنید . مطالعه تدریجی و با تداوم در طول سال تحصیلی بسیار بهتر از مطالعه فشرده و با تراکم در چند روز قبل از امتحان است.
2- برنامه ریزی :
یکی از عوامل اصلی موفقیت داشتن برنامه منظم است»
برنامه ریزی صحیح این است که چگونه از وقت و امکانات موجود حداکثر استفاده را ببرید . عدم برنامه ریزی صحیح باعث اتلاف وقت شده و بازده مطالعه بسیار کاهش می یابد .
نکته ای که در این جا قابل ذکر می باشد اینست که ، داشتن برنامه مهم است ولی مهم تر از آن اجراء برنامه است .الف )برنامه ریزی درسی :
بهترین برنامه ریزی درسی، خود فرد است . یعنی هر شخص باید با توجه به شرایط روحی ، جسمی ، محیطی ، زمانی ،علاقه ، هدف ، نقاط ضعف و قوت خویش برای خودش برنامه ریزی کند .
ب ) کوتاه ، ساده و قابل اجراء بودن برنامه صحیح است .
یعنی هر قدر برنامه حجیم و سخت باشد تاثیر منفی بر روحیه فرد می گذارند و به خاطر پیچیدگی شان ، غالباً با شکست مواجه می شوند .هر قدر برنامه کوتاهتر و ساده تر باشد . شخص راحت تر آن را در زمان تعیین شده انجام می دهد. و تجربه ای موفق در زمینه برنامه ریزی کسب می کند . و این تجربیات موفق در رسیدن به موفقیتهای بعدی تاثیر بسزایی خواهندداشت .
ج ) اجراء برنامه در زمان مشخص :
وقتی برنامه ای را نوشتهاید . باید آن را درزمان مشخص اجرا کنید . اگر نظم خاصی در اجراء برنامه داشته باشید ، به راحتی می توانید به اهداف خویش برسید. کسانی که نظم و ترتیب در اجراء برنامه را رعایت نمی کنند ، غالباً برنامههای آنان با شکست مواجه می شود .
3- نظم و ترتیب :
« اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد »
رعایت نظم از شرایط مهم مطالعه به حساب می آید . چرا که نظم به ایجاد تمرکز حواس کمک می کند. همچنین وقتی که نظم بر پا شد ، یادگیری بهتر صورت می گیرد . اگر اتاق و میز مطالعه نامنظم باشد موجب حواس پرتی و اختلال در یادگیری می شود . توجه داشته باشید . هر جور که مطالب را به حافظه بدهید ، بر همان اساس نیز می توانید آنها را بازیابی کنید .
4- حفظ آرامش :
« آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال می کند»
درسی را که با آرامش بخوانید قطعاً بهتر می توانید بیاموزید ، برای آنکه بازده مطالعه خود را بالا ببرید ، در سختترین شرایط و حتی کوتاهترین زمان نباید مضطرب شوید و سعی کنید در این مدت کوتاه با آرامش خاطر مطالعه کنید. مطالعه بدون اضطراب و خونسردی کامل ، تاثیری بسیار مثبت در افزایش میزان یادگیری دارد. توجه داشته باشید که حفظ خونسردی و آرامش ، هرگز به معنای بی خیالی و بی حالی نیست ، بلکه به معنی وضعیتی هوشیار همراه تمرکز حواس و بدون دلهره است . روانشناسان معتقدند که اضطراب کم برای مطالعه و موفقیت لازم است ، زیرا شخص را به تحرک و فعالیت وا می دارد و باعث می شود که به طور جدی به درس خواندن بپردازد ، اما اگر این اضطراب از حد معمول خود خارج شود و استرس و دلهره در فرد ایجاد کند نه تنها مفید نیست ، بلکه مانع از فعالیتهای وی شده ، و حتی در جلسه امتحان مانع از یادآوری آموختههای شخص می شود . نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که در اغلب موارد ، اضطراب ناشی از تفکرات منفی شماست . وقتی که نسبت به امتحان تصور منفی دارید، از آوردن نمره کم می ترسید ، عواقب قبول نشدن را در نظر می گیرید . در نتیجه تصورات منفی ، موجب اضطراب می گردند و اضطراب سدی در راه کارایی حافظه می گردد و این عمل خود اضطراب بیشتر را به دنبال خواهد داشت و نهایتاً اینکه این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد یافت .
5- استفاده صحیح از وقت :
«بنیامین فرانکلین می گوید : پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است »
استفاده صحیح از وقت و هدر ندادن آن بسیار مهم است .چرا که زمان از دست رفته را نمی توان مجدداً باز یافت . زمان را نمی توان ذخیره کرد ، نمی توان خرید و یا فروخت و نمی توان از 24 ساعت دیگران قرض گرفت زمان سرمایه ای است که اگر مورد استفاده قرار نگیرد ، از دست می رود در حالی که یک سرمایه مالی این چنین نیست .اگر منصف باشیم با کمی دقت و تامل در می یابیم که مشکل اصلی کمبود وقت نیست ، بلکه در نحوه استفاده از آن است .
6- سلامت و تندرستی :
« عقل سالم در بدن سالم است »
سلامت جسمی و روانی در یادگیری تاثیر بسزا دارد.
7- تغذیه مناسب :
« تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.»
غذا را به موقع و سر وقت بخورید ، از خوردن غذا در ساعتهای گوناگون و بدون نظم و برنامه به پرهیزید . سعی کنید صبحانه و ناهار و شام را در ساعات معین بخورید . به برنامه غذایی خود نیز نظمی خاص بدهید .
8- تنفس صحیح :
« یکی از مهمترین اعمال بدن انسان ، تنفس است . » تنفس عمیق باعث می شود که ما در هر نفس اکسیژن بیشتری را به ششهای خود برسانیم . این اکسیژن به سلولهای مغزی که خود ذخایر اکسیژن کمی دارند ، کمک می کند تا فعالیت بیشتری داشته باشند . افزایش فعالیت این سلولها یعنی پمپاژ بیشتر یونها بین دو سری غشاء سلول به خصوص برای یونهای سدیم و کلسیم که به خارج غشاء می روند و پتاسیم و کلر که به داخل آن می آیند . هرگاه تغییرات غشاء نرون به نرون بعدی منتقل شود ، این تغییرات به نوبه خود مسیرهای جدیدی برای انتقال از راه مدارهای عصبی می شوند و وقتی این مسیرهای جدید برقرار شدند ، با تفکر ما فعال می شوند و خاطرهها را مجدداً تولید می کنند . این فرآیند که حافظه نام دارد کاملاً به اکسیژن نیاز دارد . به همین دلیل است که در هوای آلوده به دود سیگار و سایر گازهای سمی بازده یادگیری و حافظه به شدت کاهش می یابد. از سوی دیگر تنفس صحیح و عمیق باعث می شود که سیستم ایمنی ما فعالتر شود . بنابراین حرکات عضلانی و تنفس عمیق ، جریان لنفاوی را به راه می اندازد و باعث می شود که گردش خون بهتر انجام شود ، خود لنف بهتر کار کند و سیستم ایمنی تقویت شود.
9- ورزش :
« ورزش کلید عمر طولانی است »
شما می توانید ورزشهای دلخواه خود را انتخاب کنید و در برنامه روزانه خود قرار دهید. به طور مثال پیاده روی یکی از ورزشهای مفید و مناسب و در عین حال بسیار ساده و برای عموم امکان پذیر است .
علاوه بر پیاده روی از ورزشهای مفید برای کسب تمرکز فکر و پرورش حافظه « یوگا » است یوگا به معنای تمرکز نیرو در اصطلاح هندی یعنی تمرکز فکر و حواس . با انجام تمرینات یوگا می توانید تمرکز حواس خود را بهبود بخشید .
انسان، بیتردید در حیات اجتماعی خویش از عوامل متعددی تأثیر پذیرفته و خود نیز در یک تعامل دایم با آنها بر روی محیط اطراف خود اثر گذارده است. در این میان، گاهی برخی از عوامل محیطى، در یک درگیری دایم با انسان چنان ذره ذره او را تحت تأثیر قرار میدهند که وی را از مسیر حرکت طبیعی خویش خارج ساخته، و دچار اختلالهای رفتاری میکنند، و او را نگران میسازند. حتی ممکن است این نگرانی از روح و روان او به جسمش سرایت کند و وی را دچار اضطراب دایم نماید، تا جایی که آرامش زندگی از او سلب شود.
افراد زیادی همه روزه به این بلای خانمانسوز گرفتار میشوند و آرام و قرار خویش را از دست میدهند و به مرگ تدریجی گرفتار میآیند. نگاهی به آمار و ارقام منتشر شده از سوی نهادهای پزشکى، روانشناسی و…به وضوح این خطر را به ما گوشزد میکند. با کمال تأسف میبینیم میزان شیوع بیماریهای روانى، به خصوص اضطراب، روز به روز در جوامع مختلف رو به گسترش است و هر روز، انسانهای بیشتری به ورطة این گرداب میافتند.
فروید1 معتقد است اضطراب کنونی جهان، بهایی است که بشر امروزی بابت تمدن میپردازد.2 بنابراین، باید دربارة اضطراب که یک بیماری روانی است و بیشتر از بیماریهای روانی دیگر شیوع دارد، تحقیقی صورت گیرد و عوامل آن، شناسایی شده و با از بین بردن زمینههای به وجود آورنده این عوامل، اضطراب را نابود کرده یا دستکم کاهش داد. در این راستا هر کدام از مکاتب روانشناسی راه حلهایی ارائه کردهاند.
اهمیت این بحث
وقتی در جامعهای یک بیماری شایع شود، همه در صدد چارهجویی برای درمان و پیشگیری از شیوع آن هستند. حال هر چه این بیماری بر روح و جسم افراد آثار مخربتری داشته باشد، درمان آن ضروریتر به نظر میرسد. شایسته است همگان با شناختی دقیق از این بیمارى، عوامل زمینهساز آن را از بین ببرند و برای درمان آن، بکوشند.
مفهوم اضطراب در مکتب تحلیل روانى، نقش برجستهای دارد. فروید اضطراب را «درد روانی» نامیده است؛ یعنی همانگونه که اگر بدن دچار زخم، التهاب و بیماری شود، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر میگردد، اگر فرد دچار مشکل روانی شود، اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوهگر میشود.
پس اضطراب علاوه بر آثار روانى، خود مهمترین عامل بروز بیماریهای روانی دیگر محسوب میشود. اضطراب، یک پدیده جهانی است؛ از آن بابت که امروز در دنیای معاصر، میلیونها مرد و زن و پیر و کودک را مییابید که از این ابتلا رنج میبرند. شیوع این بیماری و دامنگیر بودن آن، بر اهمیت تحقیق میافزاید. این شیوع، به گونهای است که حتی برخی با مراجعه به پزشکان عمومى، خواهان رهایی از این حالت روانی هستند. براساس یک بررسی 0 درصد از مراجعان به پزشک عمومی از اضطراب در عذابند.
پس شیوع اضطراب، داشتن آثار مخرب بر روح و روان و حتی جسم افراد، و بروز آن در همة سنین، از عواملی هستند که زمینه را برای یک پژوهش در این رابطه فراهم میکنند. از طرفی ادعای جامعیت اسلام و داشتن سخن جدی در زمینه علوم انسانى، ضرورت تحقیق را در حوزه تفکر اسلامی روشن میسازد؛ از این رو با احساس چنین نیازى، بر آن شدیم تا گامی هر چند کوتاه در این زمینه برداریم. از خدای متعال توفیق در این راه را خواهانیم.
تعریف اضطراب
قبل از تعریف اصطلاحی اضطراب، به معنای لغوی آن میپردازیم:
1. معنای لغوى
اضطراب واژهای عربی و مصدر باب افتعال است. حیران و سرگردان بودن ، حرکت، زیاد رفتن در جهات مختلف (رفت و آمد کردن ) از جمله معانیای است که کتابهای لغت برای اضطراب بیان کردهاند. فرقی که بین حرکت و اضطراب مطرح شده این است: در اضطراب، همیشه یک حالت منفی و کراهت وجود دارد؛ ولی در حرکت، چنین حالتی نیست.
اضطراب در فارسی معادل پریشان شدن، لرزیدن، سراسیمگى، بیتابى، نگرانى، آشفتگی و دغدغه و…میباشد.10 در انگلیسی احساس ناراحتی و ترس معنا شده است.
در یک جمع بندی میتوان اضطراب را از نظر لغت، به حرکت و عدم سکون و آرامشی معنا کرد که همراه ناخوشایندی و کراهت است. حال باید دید روانشناسان برای اضطراب چه تعریفی ارائه کردهاند.
2. معنای اصطلاحى
دست یافتن به تعریفی دقیق از اصطلاح اضطراب دشوار است. اکثر نظریهپردازان با لانگ12 (8691) موافقند که اضطراب، یک مفهوم فرضی یعنی نوعی تصور است که وجود خارجی و عینی ندارد؛ ولی در تفسیر پدیدههای مشاهدهپذیر میتواند مفید باشد. هر یک از نظریهپردازان با دیدگاه خاص خود درباره اضطراب سخن گفتهاند؛ به گونهای که جمع بین آنها دشوار است. برخی از آنها بدون ارائه تعریف خاصی از اضطراب، فقط به توصیف حالات اضطرابى، دستهبندی و بحثهای سببشناسی دربارة آنها پرداختهاند. ما برای روشن شدن معنای اضطراب و طولانی نشدن بحث، ابتدا چند تعریف را ذکر کرده، و سپس به ارکان و عناصر اصلی که در بعضی از تعریفها آمده است - تحت عنوان ویژگیهای اضطراب - اشاره میکنیم. در نهایت نیز پس از جمعبندی تعاریف، تعریفی از اضطراب ارائه میدهیم.
برخی از مؤلفان سعی کردهاند به گونهای اضطراب را تعریف کنند که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
ـ ناراحتی در عین حال روانی و بدنیای که بر اثر ترسی مبهم و احساس ناامنی و تیرهروزی قریب الوقوع در آدمی به وجود میآید.
ـ اضطراب، احساس رنجآوری است که به یک موقعیت ضربهآمیز کنونی یا انتظار خطری که به شیئی نامعین وابسته است.
ـ ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی زندگی شخص ایجاد میشود.
ـ سازمان بهداشت جهانى، حالت اضطراب را مجموعهای از تظاهرات عضوی و روانی تعریف میکند که نتوان آن را به خطر مشخصی نسبت داد و علایم آن به صورت حمله و یا حالت مداومی باشند.
ـ اضطراب، به منزلة حالت هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بیمعنایى، نقص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی میکنیم.
ـ دلهره و اضطراب، چیزی جز یک ترس مزمن و بادوام نیست. اگر انگیزهای باعث ترس در شما شد و این ترس هفتهها و ماهها ادامه یافت، شما از اضطراب رنج میبرید.
ویژگیهای اضطراب
با استفاده از بعضی تعاریف میتوان برای اضطراب، ویژگیهای زیر را ذکر کرد:
الف) حالت نگرانىای است همراه انتظار خطری که در آینده به وقوع میپیوندد.
ب) حالتی رنجآور و ناخوشایند است.
ج) منبع اضطراب غالباً مبهم است.
د) اضطراب، همراه برخی از علایم و نشانهها است.
رابطة اضطراب و ترس
در برخی تعاریف اضطراب، ترس ذکر شده بود. این، بیانگر رابطة نزدیک بین این دوحالت روانی است. این رابطه به حدی است که برخی این دو را چون دو لغت مترادف از یک ریشه و یک خانواده به کار میبرند.
حال برای روشن شدن موضوع ابتدا باید ترس را تعریف کرده و بعد به مشترکات و تفاوتهای آن دو اشاره کرد.
ترس عبارت است از: حالت عاطفی بسیار پیچیده و نیرومندی که با بسیاری از علایم اضطراب، از جمله ضربان قلب و نبض، التهاب معدهاى، عدم تمرکز اندیشه، سرگیجه، سردرد، انقباض شدید عضلات همراه است. با توجه به این تعریف، به این نکته پی میبریم که بین ترس و اضطراب، مشترکاتی وجود دارد.
مشترکات اضطراب و ترس
الف) واکنش روانی فرد مقابل خطر: اضطراب و ترس، هر دو واکنش روانی شخص مقابل خطر هستند.
ب) برخورداری از عوارض فیزیکی و جسمى: هر دو دارای عوارض فیزیکی و جسمی مشابهی مثل لرزش دست، عرق کردن، تند شدن ضربان قلب و نفس نفس زدن هستند.
ج) علامت هشدار دهنده: در جایگاه یک علامت هشدار، اضطراب را میتوان اساساً هیجانی نظیر ترس شمرد.
تفاوتهای اضطراب و ترس
این دو حالت روانی دارای مشترکاتی هستند و چه بسا در مواردی قابل انطباق برهم باشند؛ اما در واقع، این دو نوع بیماری جدا از هم هستند. طبق قاعده روانپویایى، تفکیک ترس و اضطراب از نظر روانشناسی قابل توجیه است. هیجانی که شخص موقع عبور از عرض خیابان با نزدیک شدن سریع یک اتومبیل احساس میکند با ناراحتی مبهمی که از ملاقات افراد ناآشنا، در موقعیت غیر معمول به شخص دست میدهد متفاوت است. تفاوتهایی که میتوان برای این دو مقوله نزدیک به هم ذکر کرد عبارتند از:
الف) تفاوت از جهت منبع و منشأ: عمدهترین تفاوتی که میتوان بین اضطراب و ترس قایل شد، این است که منبع و منشأ آنها فرق میکند. اضطراب مستلزم مفهوم ناایمنی یا تهدیدی است که شخص، منبع آن را به وضوح درک نمیکند؛ اما ترس به احساسی پوشش میدهد که مقابل یک شیء که خطرناک محسوب میشود، به وجود میآید. به همین دلیل، اغلب روانشناسان، ترس و اضطراب را از هم متمایز نموده و دربارة آن دو، در دو مقوله جدا از هم بحث کردهاند. به گونهای دیگر میتوان گفت: ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجى، قطعی و از نظر منشأ بدون تعارض است؛ اما اضطراب، واکنش مقابل خطری نامعلوم، درونى، مبهم و از نظر منشأ، همراه تعارض است.
ب) تفاوت از جهت زمان: ترس، از یک موقعیت معلوم و اغلب متکی به زمان حال است و اضطراب ممکن است متوجه گذشته و آینده باشد.
ج) تفاوت در عامل خطر: ترس، عامل خطرش در خارج است؛ ولی اضطراب عامل خطرش شرایط درونى خود شخص است.
د) تفاوت در کیفیت دفاع: در هنگام ترس، وجود انسان یک کیفیت دفاعی پرتحرک، مثبت و فعال پیدا میکند؛ ولی در حالت اضطراب، یک کیفیت روحی مأیوس، بیدفاع و ناتوان در او ایجاد میشود.
هـ) تفاوت از جهت مدت: ترس، معمولاً عمر کوتاهی دارد؛ ولی نگرانى و اضطراب غالباً مدت طولانیتری دارند و سلامتی را مختل میسازند0برخی گفتهاند: ترس به طور ناگهانی پیدا میشود؛ ولی اضطراب ممکن است در مدت زمان طولانی پدید بیاید و سالها ادامه داشته باشد. البته باید توجه داشت برخی از این تفاوتها، ممکن است در همة موارد صحیح نبوده و به مورد خاص توجه داشته باشد. آنچه به عنوان یک فرق اساسی بین این دو مقوله ذکر کردهاند، همان نامشخصبودن منبع نگرانى در اضطراب و معلوم بودن آن در ترس است.
رابطه اضطراب با فشارهای روانی (استرس)
اضطراب با استرس که همان فشارهای روانی است، یک رابطه متقابل دارد. اضطراب، یک نوع پاسخ هیجانی است که وجه مشخصه آن، احساس ترس، بیم، و تنش فیزیولوژیک میباشد. اضطراب، از جمله پاسخهای رایج به استرس است. شایسته است قبل از بیان تأثیرات این دو حالت روانی بر همدیگر، تعریفی از استرس ارائه کنیم:
استرس، حالتی است که در آن، ارگانیزم در اثر وجود عوامل یا شرایطی که مکانیسمهای حیاتی او را مورد تهدید قرار میدهند، دچار عدم تعادل میشود.
حال که تعریف استرس مشخص شد به رابطه این دو میپردازیم:
برخی رابطه این دو حالت روانی را این چنین بیان کردهاند: نشانههای جسمی اضطراب، از فشار روانی ناشی میشود. گاهی منشأ اضطراب فشار روانی مزمن است که در طول زمان زیادی پدید میآید و گاهی هم از فشارهای روانی ناگهانی سرچشمه میگیرد برای مثال، داشتن یک نوع زندگی فشارزا در طول مدتی زیاد، باعث اضطراب همیشگی میشود. به این معنا که اگر این فشار روانى به مدت طولانی در زندگی افراد باشد، خود منجر به اضطراب میشود. در این حالت، معمولاً منبع استرس که باعث اضطراب میشود مشخص است. گاهی از جهت برخی از علایم درونى و بیرونی که برای شخص در حالت استرس بروز میکند، میتوان به ارتباط نزدیک این دو حالت روانی پی برد. عامل استرسزا، گاهی میتواند باعث نگرانى، ترس، یا آشفتگی فکری ما شود. ما معمولاً در این حالت، واکنشهای فیزیولوژیک درونى بارزی از خود نشان میدهیم: به هم خوردن معده، افزایش ضربان قلب یا سفت شدن عضلات. ممکن است علایم جسمانی بیرونی نیز دیده شوند که موجب میشوند شخصِ دچار استرس، عرق کند، بلرزد یا تنگی نفس پیدا کند. پس میتوان چنین نتیجه گرفت: استرس و اضطراب با یکدیگر رابطهای تنگاتنگ دارند. اضطراب هم میتواند ناشی از استرس باشد و هم میتواند منبع استرس شود. اضطراب یکی از عوارض آنی و شایع استرس میباشد.
انواع اضطراب
برای اضطراب میتوان انواع و اقسامی بیان کرد. در اینجا ما به برخی انواع آن اشاره میکنیم؛ اضطراب از جهت زمان میتواند دارای دو نوع مزمن و موقت باشد:
مزمن: اضطراب مزمن به صورت یک ناراحتی کم و بیش دایم در سطح روانى، جسمانی یا ارتباطی آشکار میشود. اضطراب مزمن میتواند به شکل ظاهری احتراز از دیگران یا بیتوجهی نمایان شود؛ واکنشهایی که باید برای اطرافیان به منزلة علایم هشدار دهنده به حساب آیند.
موقت: اضطراب موقت در خلال بیماریها، جراحیها یا پارهای از عارضههای توأم با تب ظاهر میشوند؛ معمولاً در اوج بیماری بروز میکنند و پس از پایان بیماری و حتی پیش از پایان آن (در صورتی که بیماری طولانی باشد) از بین میروند.
از نظر تناسب با خطر، اضطراب را میتوان به دو نوع طبیعی و عصبی تقسیم کرد:
طبیعى: اضطراب، اگر ناشی از یک خطر موجود باشد و با از میان رفتن این خطر از بین برود، طبیعى تلقی میشود. این، اضطرابی است که غالب افراد دارند و چه بسا لازمة زندگی باشد.
عصبی(غیر طبیعى): اگر شدت اضطراب با اندازة خطر هیچ تناسبی نداشته باشد یا بدون وجود یک خطر عینی و واقعی به وجود آید، در این صورت واکنش در برابر خطر غیر طبیعى تلقی میشود. باید گفت مرزبندی دقیق بین اضطراب طبیعى و غیر طبیعى کار دشواری است؛ اما میتوان این گونه بیان کرد که بیمارانی که از اضطرابهای عصبی رنج میبردند، بی آن که خطری فوری در کار باشد مضطرب میشوند.
موجودیت هر زنده جان و حتی غیر زنده جان گذشته ای او را ثابت میکند. اگر گذشته ای نباشد طبیعتا آینده ای هم وجود نخواهد داشت. یعنی هر جیز گذشته ای دارد و این علم را به اسم تاریخ میشناسیم. بنا بر این تاریخ علم باارزشی است که اگر عمیقا به اهمیت این علم بیاندیشیم میبینیم که تاریخ نقش بسیار پرکاری را در جامعه ایفا میکند. در یک جامعه ای زنده ای انسانی نقش تاریخ از بازگویی گذشته و گذشتگان فراتر است. از نظر من جامعه ای زنده جامعه ایست که آگاهی کامل از تاریخ، هویت و ارزشهای خود داشته باشند. دانستن درست تاریخ اعضای یک جامعه را از هم پاشیدگی و اغتشاش باز میدارد و اهداف انفرادی را در محور یک هدف جمعی واحد مصروف به کار و فعالیت در می آورد. این باعث پیشرفت و موفقیتهای عظیمی میگردد که بطور انفرادی کسب همچو موفقیتها امکان ناپذیر خواهد بود. آگاهی از اتفاقات گذشته انسان را قادر به شناسایی خوبیها و بدیها و دوست و بدخواه میسازد. تاریخی که روشن باشد مردم را نه تنها در جهتی هدایت میکند که از گذشته و ارزشهایشان دور نباشند بلکه آنها را به سوی آینده ای تابناک و برنامه ریزی شده قدم به قدم همراهی میکند.
تاریخ صرفا برای بیاد داشتن گذشته و گذشتگان نیست، بلکه یکی از اهداف مهم تاریخ بکاربردن از او برای فرهنگ و تمدن سازی و حفظ هویت و ارزشهای مردمیست که متعلق به آن تاریخ میباشند. میتوان گفت که تاریخ وسیله یست که هر ملت و مردم آن را دارا بوده و چگونگی بکاربردن از این وسیله بستگی به توانایی، قابلیت و خلاقیت آن جامعه دارد.
قبل از انقلاب صنعتی که در قرن 18 میلادی در اوروپا به وقوع پیوست، تغییرات در جامعه های بشری بطور تدریجی و طبیعی رخ میداد. اما بعد از آن بیشرفتهای گوناگونی در جهت علوم ساینس و تکنولوژی به سرعت ادامه پیدا کرد و تغییرات بزرگی را بوجود آورد. هر روز ما شاهد این تغییرات هستیم که هر هفته و هر ماه شیوه ای زندگی ما را به سرعت در حال تغییر دادن است. این پیشرفتهای علمی باعث نواوریها و اختراعات فراوانی بوده که زندگی روزمره ای بشر را بی زحمتتر از همیشه ساخته است.
“گلوبلایزیشن” کلمه ای است که در زبان انگلیسی بکاربرده میشود و گرفته شده از کلمه ای “گلوب” (یعنی “جهان”) میباشد. “گلوبلایزیشن” یعنی جهانی ساختن و یا جهانی سازی. در بخشهای مختلف علمی تعریف این لغت تا اندازه ای متفاوت میباشد اما در عموم “گلوبلایزیشن” یعنی جهانی سازی صنعت، علم و تکنولوژی، فرهنگ و غیره. بعد از انقلاب صنعتی، این پدیده همگام با پیشرفت تکنولوژی به سرعت همه ای جامعه های بشری را فرا گرفت.
امروز ما از تریق انترنت و رسانه های گوناگون از هر اتفاق سیاسی، علمی، فرهنگی که در هر سرزمینی رخ دهد همزمان آگاه میگردیم و از این طریق با معلومات تازه به دانش و معلومات قبلی خود اضافه مینمایم. در باره ای تاثیرات مفید گلوبلایزیشن کتابها و مقالات فراوانی نشر گردیده است. اما سوال اینجاست که آیا همه ای تاثیراتش برای ما مفید بوده یا با جهانی شدن خوبیها از جامعه های بیگانه بدیها هم چند برابر شده است؟
فرهنگ ارتباط مستقیم با گذشته دارد. فرهنگ حاکم در یک جامعه به مدت کوتاهی ساخته نشده بلکه دوره های مختلف طولانی متعلق به آن تاریخ و مردم که پی در پی پشت سر گذاشته و رفته رفته به فرهنگ، اخلاق و شیوه ای زندگی حاظر در آن جامعه تبدیل شده است. ارزشهای ملی و فرهنگی یک جامعه از گذشته و تاریخ متعلق به آن مردم سرچشمه میگیرد.
جامعه هایی که در وظعیت فعلی که جهان در آن گرفتار است و تاثیراتی که گلوبلایزیشن در جامعه های بشری خلق نموده است آگاهی کامل ندارند، ضربه پذیرتر میباشند. مثل گذشته رقابتها به شدت ادامه دارد و رقابتهای فرهنگی جدی تر شده است. همه قدرتها بقدر توان خود میکوشند تا مرزهای فرهنگی خود را فراتر ببرند و جامعه های دیگر را تحت تاثیر فرهنگ خود قرار داده تا از این طریق صنعت و اقتصاد خود را قویتر ساخته باشند. برای رسیدن به این اهداف، نواوریهای علمی، تیکنولوژیکی و پدیده ای گلولایزیشن وسیله های خوبی هستند.
آیا هدفی شامل این همه تغییرات هست و یا این تغییرات جامعه ای بشری را در جهت نا معلومی میکشاند؟ و اگر هدفی هست کیفیت و هماهنگ بودنش با هدف واقعی یک جامعه بشری سازگاری دارد یا خیر؟
باارزشترین سرمایه برای هر مردم و هر جامعه هویت، فرهنگ و ارزشهای آن مردم است. امروز با وجود این همه تغییرات که اثر مستقیم بالای ما و فامیلهای که جامعه ما را تشکیل میدهد دارند، تنها درک این مسعله کافی نیست. بلکه مهمتر ازهمه این است که چگونه در برابر این همه تغییرات موضع گیری نمایم و نگذاریم مسیرما را فرهنگی تعین نماید که هیچ ارتبات و بستگی با هویت، تاریخ، فرهنگ و ارزشهای ما ندارد. تاریخ وسیله ایست که میتوان با آن هویت و فرهنگ خود را قویتر ساخت و جامعه را بسوی آینده ای هدایت کرد که با تاریخ، هویت و ارزشها واقعی سازگار باشد، نه آینده ای که آینده ای یک ملت را از گذشته اش قطع بسازد.
تاریخنگاری ایرانیان
تاریخنگار ی به معنی ثبت وقایع مهم در ایران باستان رواج داشت و مهم شمرده میشد. اگرچه این نوع تاریخنگاری، دودمانی و بیشتر مربوط به دربار پادشاهان بود، با این وجود در لایههای درونی خود سنتها و آداب و ارزشهای دینی و اعتقادی مردم ایران باستان را آشکار میسازد. در تورات و در سفر عزرا از وجود دفترهایی در دربار هخامنشی برای ثبت وقایع توسط دبیران مخصوص سخن به میان آمده است.
عمروبن بحر جاحظ در کتاب «التاج فی اخلاقالملوک» گفته است: ایرانیان به واسطه میل و رغبت فراوانی که به ثبت و حفظ آثار و اخبار داشتند، وقایع بزرگ و کارهای ارزشمند و عظیم خود و همچنین اندرزهای سودمند و اموری را که موجب شرف و سرافرازی ایشان بود در دل کوهها مینگاشتند یا در بناهای بلند و استوار به یادگار میگذاشتند تا بدینسان آنها را از خطر زوال محفوظ نگه داشته و برای همیشه پایدار سازند.
بخشی از روایات کهن تاریخی در دوره پیش از ظهور زرتشت که بهصورت روایی سینه به سینه نقل شده، در دوران زرتشت همراه با تغییراتی با اصول دین زرتشت همسانسازی و منطبق شده است. این روایات دینی در دوران ساسانی که دین زرتشت رسمیت و رواج یافت بار دیگر احیا شد.
در این دوران اوستا جمعآوری و بازنویسی شد. مهمترین بخش اوستا درباره تاریخ اساطیری و افسانهای ایرانی در «یشتها» یافت میشود. حقیقت برجسته این است که چهارچوب کلی تاریخ روایی ملی و پیآیی شخصیتها از یشتها تقلید شده است. علاوه بر آن روایات دینی مانند بندهش، دینکرد و ارداویرافنامه نیز خاطرات پراکندهای از دورانهای کهن را در دل خود جای دادهاند.
بیتردید سنت شفاهی برای حفظ سینه به سینه آثار دینی خود باعث میشد که روایات دینی به جای آنکه نوشته شوند، بیشتر شفاهی بیان شوند. در متون کهن از موبدانی یاد شده است که همه اوستا یا بخشهایی از آن را حفظ میکردهاند.
این سنتی پسندیده و تحسینشده به شمار میرفته است؛ گویی برتری آن بر نوشتن در این راز نهفته است که انتقال سینه به سینه اوستا و روایات دینی مفهومی «زنده» دارد که در سینهها جای دارد. برخی از تاریخنگاران دوران اسلامی چون طبری و مسعودی نیز از سنت انتقال سینه به سینه اوستا یاد کردهاند.
اما انتقال شفاهی خاطرات و تاریخ دوران باستان آفتهای بیشماری داشت؛ از جمله اینکه حوادث تاریخی با افسانه آمیخته شد و دیگر آنکه رنگ ارزشها و باورهای مردمانی را گرفت که در دورههای مختلف، آن را روایت میکردند.
تأثیر فرهنگ یونانی بر تاریخنگاری ایرانی
دوران جدیدی که با حمله اسکندر به ایران آغاز شد تاریخنگاری ایران را از نفوذ فرهنگ یونان متأثر کرد. اگرچه این دوران چندان طولانی نبود و عمر آن در حدود 2قرن ادامه یافت، اما آثار عمیقی از آن باقی ماند. در این دوران منابع کتبی تاریخ ایران مفقود شد یا از میان رفت بهطوری که امروز منابع باستانی بسیار کمی در اختیار ماست و از آنچه یونانیان نگاشتهاند بخش محدودی به تاریخ ایران بازمیگردد و همین بخش هم چندان درخور اعتماد نیست؛ مانند برزگنمایی پیروزیهای یونانیان و اسکندر در ایران که توأم با جعلیات است
شاید فقط یک ورزشکار حرفه ای از ارزش تغذیه در انجام ورزش ها آگاه باشد و به خوبی نقش تغییراتی را که رژیم غذایی در بهبود انجام تمرینات دارد را درک کند.
شواهد بسیاری نشان دهنده رابطه بین مصرف غذا و انجام ورزش ها هستند. همچنین یک رژیم غذایی بد، به طور یقین اثر منفی بر انجام حرکات ورزشی، حتی اگر به صورت غیر حرفه ای باشند، دارد. یک رژیم غذایی که شامل مقدار کافی از کالری، ویتامین ها، مواد معدنی و پروتئین باشد، انرژی لازم برای انجام یک مسابقه و یا یک ورزژش تفریحی را تامین می کند.
توصیه های لازم در این زمینه:
ترکیبات یک رژیم غذایی که برای یک ورزشکار توصیه می شود، تا حدودی با رژیم غذایی افراد معمولی تفاوت دارد. اگرچه هرم غذایی راهنمای بسیار خوبی در این زمینه است، با این حال مقدار مصرف هر گروه از غذاها، بسته به نوع ورزش و میزان تمرینات و همچنین زمان انجام آنها متفاوت است. علاوه بر این، کالری مورد نیاز بسته به سایز، سن، جنسیت و میزان انجام ورزش ها و حرکات ورزشی دارد و به همین دلیل، تعداد وعده های غذا نیز از فردی به فرد دیگری متغییر است.
کربوهیدرات ها:
کربوهیدرات های مرکب، جزء اصلی یک رژیم هستند که در غذاهایی چون پاستا، ماکارونی، انواع نان های شیرینی، نان های سبوسدار و برنج وجود دارند. کربوهیدرات ها تامین کننده انرژی، فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی هستند و در عین حال، دارای مقدار ناچیزی چربی هستند. یک رژیم غذایی مملو از کربوهیدرات ها، باعث افزایش ذخیره انرژی بدن از کربوهیدرات ها (که گلیکوژن نامیده می شود) می شود. و همین موضوع باعث انجام هرچه بهتر ورزش های استقامتی، به ویژه در زمان های بیش از یک ساعت می شود.
امروزه روش کلاسیک و سنتی ذخیره کربوهیدرات ها، منسوخ شده است و به جای آن از روش جدید و اصلاح یافته استفاده می شود که در افزایش گلیکوژن ماهیچه ها کم ضررتر و موثر تر است. مهم ترین عاملی که ذخیره گلیکوژن را افزایش می دهد، سوزاندن 50 تا 60 درصد از کربوهیدرات ها و تبدیل آن به انرژی در طول روز است.
قندهای ساده که در موادی نظیر نوشابه های غیر الکلی، انواع مرباها و ژله ها و آبنبات ها هستند، اگرچه کالری بسیار زیادی را به بدن می رسانند، اما از نظر غذایی ارزش چندانی ندارند. و در حقیقت، اگر دقیقا" پیش از انجام ورزش ها مصرف شوند، باعث کاهش کارآیی ورزشکاران می شود و حتی ممکن است منجر به هیپوگلیسما (کاهش میزان قند خون) شوند.
پروتئین ها:
مهم ترین نقش پروتئین ها در در بدن، رشد و ترمیم بافت های بدن است. بسیاری از مردم بر این عقیده هستند که ورزشکاران به مقدار زیادی پروتئین نیاز دارند و رژیم آنها باید از مقدار پروتئین بالایی برخوردار باشد، تا ماهیچه های آنها رشد کنند. اما محققان بارها و بارها در آزمایشات و تحقیقات خود، چنین نظریه ای را غلط بر شمرده اند و این موضوع که رژیم پروتئین باعث رشد و افزایش ماهیچه ها می شود، نادرست است. تنها عاملی که باعث افزایش حجم عضلات بدن می شود، انجام تمرینات شدید و مداوم است.
مصرف پروتئین در ورزشکاران و افرادی که به تمرینات بدنسازی می پردازند، در مقایسه با افراد معمولی، تنها مقدار بسیار کمی افزایش می یابد و البته اغلب آنها این مقدار ناچیز را از راه خوردن غذای زیاد جبران می کنند. به طوری که اغلب ورزشکاران آمریکایی بیش از نیاز بدنشان پروتئین مصرف می کنند و حتی این مقدار به دو وعده در روز می رسد.
بنابراین بدن افراد برای افزایش عضلات و ماهیچه ها، پیش از آنکه شروع به ورزش های سنگین و سخت کنند، نیاز به پروتئین دارد. البته باید یادآور شد که پروتئین اضافی تبدیل به انرژی شده و حتی در بعضی مواقع به شکل چربی در بدن ذخیره می شود. به همین دلیل مصرف بالای اسیدآمینو ها وپروتئین ها به هیچ عنوان توصیه نمی شود. زیرا ممکن است علاوه بر ایجاد کمبود کلسیم، بار زیادی بر روی کلیه ها میگذارند که نیازمند تصفیه بیشتر مواد پروتئینی نیتروژن دار است.
آب و مایعات:
آب مهم ترین ماده برای بدن است و علیرغم اهمیت آن از سوی ورزشکاران نادیده گرفته می شود. آب و مایعات برای آب رسانی به اندام های بدن و تنظیم دمای آن بسیار ضروری هستند. آبی که بدن از راه تعریق از دست می دهد تا خنک بماند، ممکن است در طول مدت یک ساعت ورزش، به چبدین لیتر برسد.
افراد بالغ و بزرگسال، هرگونه کاهش وزن در طول ورزش را که به علت از دست دادن آب بدن است، باید از طریق نوشیدن آب و دیگر مایعات جبران کنند. بهترین روش برای آنکه مطمئن شوید آب کافی به بدن شمادر حین ورزش می رسد، آنست که ادرار شما شفاف باشد.
چند توصیه برای رساندن آب کافی به بدن:
• به مقدار کافی آّب، آبمیوه و شیر بنوشید.
• از نوشیدن آشامیدنی های کافئین دار، جدا" خودداری کنید. زیرا کافئین یک ماده ادرار آور است و باعث از دست رفتن آب بدن می شود.
• قبل، بعد و در حین ورزش به مقدار کافی مایعات بنوشید.
• در طول ورزش به کودکان مقدار کافی مایعات بخورانید. زیرا آنها مانند افراد بزرگسال در مقابل تشنگی ممکن است واکنش نشان ندهند.
بدست آوردن وزن مناسب برای مسابقات:
هر گونه تغییر در وزن بدن به منظور شرکت در مسابقات، باید بصورت بی خطر و موثر صورت گیرد. در غیر اینصورت ضرر آن بیش از منفعت آن است. پایین نگه داشتن وزن بدن به طور غیر اصولی، کاهش سریع وزن و یا افزایش وزن به طور سریع و غیر طبیعی ممکن است اثرات سوء و بدی بر روی سلامت بگذارد.
بنابراین هر گونه افزایش یا کاهش وزن باید به طور صحیح و اصولی انجام شود. ورزشکاران جوان که قصد دارند وزن خود را کاهش دهند بهتر است از یک متخصص رژیم و تغذیه کمک بگیرند. در غیر این صورت ممکن است از نظر سلامت دچار مشکلاتی شوند.
هرم غذایی؛ راهنمای خوبی برای چگونگ مصرف انواع غذاها است و اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ویتامین ها و دیگر مواد معدنی لازم به بدن خواهد رسید.
پیش از انجام هر ورزشی، با یک متخصص و یا فرد حرفه ای در زمینه تغذیه و رژیم صحبت کنید تا بر طبق نوع ورزش، سن، جنسیت و ... راهنمایی های لازم را به شما بکند.
ارتباط تغذیه با ورزش از پیش از عصر طلائى یونان شناخته شده بوده است. توجه به فعالیتهاى جسمانی، غذاى مناسب و در کل سلامت عمومى بدن ذهن دانشمندان سامورائی، هندی، مصری، ایرانى و دیگر تمدنهاى قدیمى را به خود مشغول نموده بود. بیابانگردان اولیه از غذاهائى چون ماهی، گوشت حیوانات وحشی، دانهها، حبوبات، غلات و میوههاى وحشى در دسترس استفاده مىکردند. در واقع مىتوان عدهاى از آمادهترین افراد این گروه از لحاظ جسمانى را اولین ورزشکاران تاریخ نامید، چرا که اغلب مسافتهاى طولانى را در زمین دشمن یا اقلیمهاى ناآشنا براى بهدست آوردن غذا طى مىکردند. بعدها، وقتى شکارچیان بهطور ثابت در یک محل مستقر شدند، براى تقویت دستها به انجام ورزش هم مبادرت ورزیدند.
ورزش و مکملهای غذایی
بیشتر متخصصین تغذیه معتقدند که غذا بهترین منبع مواد مغذی است.در صورتی که غذاهای متنوعی از غلات،سبزیجات،میوه جات،لبنیات و گوشت مصرف کنید،به قرص های ویتامین و مواد معدنی نیاز پیدا نمی کنید.با این وجود در صورتی که نوعی بیماری یا نیازهای تغذیه ای خاصی دارید که با منابع معمول غذایی قابل رفع نیست یا اینکه اصولاً از یک نوع مواد غذایی خاص استفاده نمی کنید(مثلاً از شیر تا سایر محصولات لبنی مصرف نمی کنید). ممکن است مکمل برای شما سودمند باشد.
شزایط زیر احتمالاً نیاز به مکمل دارد:
کمبود لاکتات:افراد مبتلا به کمبود لاکتات قادر به هضم شیر و برخی فرآورده های شیر نیستند در صورتی که این افراد به اندازه کافی از سایر مواد غذایی محتوی کلسیم فراوان (نظیر اسفناج،کلم و باقلا)استفاده نکنند،مصرف یک مکمل کلسیمی مفید خواهد بود.به طور مشابه افرادی که آلرژی به شیر دارند یا از شیر و محصولات آن خوششان نمی آید نیز احتمالاً از مکمل کلسیمی سود خواهند برد.رژیم گیاهخواری،ویتامین B12،آهن،روی و مکمل های کلسیمی ممکن است مورد نیاز باشند.
کمبود ویتامین یا مواد معدنی:
در صورت تشخیص کمبود ویتامین یا یک ماده معدنی بخصوص،استفاده از مکمل در درمان این کمبود کمک کننده می باشد.
اما چگونه میتوانید بفهمید که نیازهای خاص دارید یا اینکه رژیم غذایی شما فاقد مواد مغذی کلیدی است؟
به عنوان یک ورزشکار شما از ارزیابی تغذیه ای برای بررسی عادات غذایی اخیرتان،تشخیص مواردی که به طور مناسب رعایت می کنید،برای نشان دادن راههای بهبود و شناسایی نیاز خود به مکمل ها سود خواهید برد.تجربه نشان میدهد ورزشکاران از مکملهایی استفاده میکنند که رژیم غذایی آنها بطور کامل این نیازها را تأمین نموده و در مورد مواد مغذی که کمبود دارند از مکمل مناسب استفاده نمی نمایند یک ارزیابی تغذیه ای میتواند خلاءهای تغذیه ای شما را پرکند.
بسیاری از ورزشکاران حرفه ای ادعا می کنند که از مصرف مکملها سود برده اند مع الوصف در مورد ادعای این ورزشکاران دو نکته را باید به خاطر داشت:نخست آنکه بسیاری از این ورزشکاران حرفه ای از طریق انجام فعالیت های بسیار شدید و طاقت فرسا به بدنشان فشار می آورند.ممکن است در برخی مراحل تمرین خود به مواد مغذی اضاقی نیاز داشته باشند.بسیاری از تبلیغاتی که رای مکمل ها میشوند،اغواکننده و فریبنده هستند و فوایدی برای آنها ذکر میشود شاید مصرف یک قرص از اینکه در روز سه لیوان شیر بنوشید و یک ظرف لوبیا بخورید،ساده تر به نظر برسد ولی مصرف مکملها یک راه حل ساده نیست.قسمت دشوار در ارزیابی دعوی سازندگان مکمل این است که بر خلاف داروها و مواد غذایی لازم نیست که سازندگان مکمل به طور قانونی بی خطر بودن یا موثر بودن مصرف آنها را اثبات نمایند.این بدان معنی است که شما به عنوان یک مصرف کننده باید در اینکه از مکمل استفاده کنید یا خیر،بسیار محتاط باشید قبل از مصرف یک مکمل غذایی،به سوالات زیر پاسخ دهید:
آیا مصرف مکملها قانونی است؟
بسیاری از مواد موجود در مکملهای غذایی برای ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات ممنوع بوده و جزو موارد دوپینگ محسوب میشوند.بنابراین مراقب باشید که اشتباهاً از مکملی استفاده نکنید که باعث محرومیت شما از ورزش شود و برچسب روی مکمل را با دقت مطالعه کنید تا بدانید واقعاً چه چیزی در این مکمل وجود دارد.
آیا مصرف مکملهای غذایی بی خطر است؟
بعضی مکملهای غذایی(حتی مواد مغذی آلی)در صورتی که بیش از حد توصیه شده دریافت شوند،دارای عوارض سمی خواهند بود.سایر مواد نیز ممکن است باعث عدم تعادل و کمبود شوند که به چگونگی تداخل عمل آنها با سایر مواد مغذی در بدن بستگی دارد.بر خلاف داروها،مکملهای غذایی قبل از اقدام به فروش تحت آزمونهای امنیتی وسیع قرارنمی گیرند لذا احتمال بروز عوارض پیش بینی نشده در آنها وجود دارد .
یک نمونه از مکمل گیاهی وجود دارد که میتوانند عوارضی جانبی خطرناکی داشته باشد و 20 مورد مرگ در اثر مصرف آن گزارش شده است.
آیا مصرف مکملهای غذایی موثر است؟
به منظور تعیین اثربخشی یک ماده غذایی،مطالعات کیفی زیادی مورد نیاز هستند.یک مطالعه منفرد روی تعداد کمی از افراد کافی نیست. لذا بدرستی به این سوال نمی توان پاسخ داد .
آیا مصرف مکمل برای ورزشکاران ضروری است ؟
با وجودی که مکمل ممکن است قانونی،بی خطر و موثر باشد(به عنوان بهبود دهنده کارآیی)لازم است تعیین کنید که آیا واقعاً به آن نیاز دارید.به عنوان مثال در بسیاری از دوندگان مسافتهای طولانی زن ذخایر آهن پایین است و میتوانند از مکمل آهن بهره ببرند،ولی در صورتی که ذخایر شما طبیعی باشند،این مکمل برای شما ضروری نمیباشد.کراتین ممکن است برای ورزشکاران درگیر در ورزشهای قدرتی تا حدی ارزشمند باشد ولی در صورتی که یک ورزشکار استقامتی هستید نیاز به آن ندارید و عوارض جانبی احتمالی آن توجیه پذیر نیست.این مطلب را همیشه در نظر داشته باشید که هیچ رژیم غذایی وجود ندارد که موجب قهرمانی یک ورزشکار عادی گردد.فقط رژیم غذایی صحیح و منطقی،شرایط را برای حداکثر آمادگی جسمانی و انجام مطلوبی فعالیت مهیا میکند.
برای دانلود نمونه سوالهای عربی سوم راهنمایی روی خط زیر کلیک نمایید
لطفا برای دانلود نمونه سوالهای عربی دوم راهنمایی روی کلمه زیر کلیک کنید.
علم، چراغ راه انسان است و مسیر حرکت تکاملی او را روشن می کند تا بتواند به آسانی به اهداف خویش برسد وبه قله کمال راه یابد. علم آموزی و دانش طلبی از ویژگی های انسان است و او را از حیوانات متمایز می سازد و به زندگی او جلوه خاص انسانی می بخشد.
علم و آگاهی، نخستین شرط موفقیت انسان، بلکه پایه و اساس سعادت او است. خوشی های دنیا و آخرت بهوسیله علم به دست می آید. پیامبر اکرم(ص) فرمود: (انّ الله یطاع بالعلم ویعبد بالعلم و خیرالدنیا والآخرة مع العلم وشرّ الدنیا والآخرة مع الجهل;1 خداوند به وسیله علم اطاعت می شود. خیر دنیا و آخرت با علم است و شر و بدی دنیا و آخرت همراه با جهل و نادانی است.)
به تحقیق انسان بدون آگاهی و شناختِ راه های موفقیت و شرایط بهتر زندگی کردن، نمی تواند به پیروزی برسد.علی(ع) به کمیل فرمود: (مامن حرکة الا و أنت فیه محتاج الی معرفة;2 ای کمیل، هیچ حرکت (و کاری) پیش نخواهد رفت جز این که در آن شناخت لازم را داشته باشی.)
حیوانات به دلیل تمایلات حیوانی و شعور فطری از اشتباه و انحراف محفوظ اند و براساس یک نظم دقیق جبراً در حرکت می باشند. حیوانات در زندان غریزه محبوس اند و از ده ها قرن پیش تاکنون به طور یک نواخت زندگی کرده اند و هیچ پیش رفتی نداشته اند; ولی انسان به حکم اختیار و آزادی گرفتار اشتباهات می شود و گاهی چیزهای زیان بار را سودمند می پندارد و چیزهای پرفایده را بی فایده تلقی می کند. با وجود این، انسان یک امتیاز وبرتری بزرگ دارد و آن این که بر اثر داشتن عقل و اندیشه و آزادی توانسته است به پیش رفت های چشم گیری نایل شود. کاروان بشر به میزان ارتقای سطح علم و دانش خویش هم چنان به سوی کمال در حرکت است و تاکنون در رشته های گوناگون علمی و فنون مختلف، هزاران تحول و تطور را پدید آورده و روز به روز قوانین تازه تری از اسرار عالم هستی را کشف می کند و موقعیت بهتری می یابد. به قول یکی از دانشمندان:
(تمام موجودات زنده به استثنای انسان، نوعی علم فطری از جهان و خود دارند. این غرایز آن ها را به شکل کاملاً مطمئنی برای تماس با حقیقت میراند. بنابراین، آزادی فریب دهنده ای ندارند. فقط موجوداتی که صاحب عقل اند، فریب می خورند و در نتیجه تکامل می پذیرند. حشرات برعکس، چنین نیستند و نظم اجتماعشان از ده ها هزار سال پیش تا امروز تغییری نکرده است. برخلاف زنِ آدمی، سگ ماده هیچ گاه در مواظبت از توله هایش خطا نمی کند. پرندگان می دانند کِی باید لانه بسازند و زنبورهای عسل موادی را که برای پرورش ملکه یا کارگران یا سربازان کندولازم است، می شناسند. به علت خودکاری غریزه، جانوران آزادی ندارند که چون انسان به اقتضای هوا و هوس خود زندگی کنند. انسان هنوز راه و رسم اداره خود را نمی شناسد و هیچ گاه موفق به بنای یک تمدنی استوار نشده است. گویی شعور آدمی هنوز به آن درجه از کمال نرسیده است که بتواند زندگی اجتماعی ما را به همان خوبی که غریزه به اجتماع مورچه ها نظم می دهد، هدایت کند. بنابراین بزرگ ترین مساعی ما باید صَرف تقویت نیروی روانی گردد.)3
ما در تمام کارهای مربوط به دنیا و آخرت نیازمند به علم و آگاهی هستیم; درباره غذایی که می خوریم باید خواص آن را بدانیم و تأثیر آن را در جسم و جان خود بشناسیم; درباره معاشرت و رفتار با بستگان و دوستان و اطرافیان نیازمند شناخت خصوصیات روحی و اخلاقی آنان هستیم; در انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و… اگر از روی آگاهی و شناخت تصمیم نگیریم، ممکن است زیان های جبران ناپذیری بر ما وارد شود.
در کارهای معنوی و دینی هم علم و آگاهی محور اصلی است. حتی عبادت بدون علم بی ارزش است، زیرا سودی برای شخص ندارد و او را به کمال نمی رساند. علی(ع) فرمود: عابد بی علم، هم چون خر آسیاب است که همواره در یک جا می چرخد و گامی پیش نمی رود.)4
اهمیت علم از دیدگاه اسلام
از نظر اسلام، علم و معرفت بسیار مهم اند. از این رو آگاه ساختن مردم به حقایق و بیان اسرار آفرینش که نشانه های قدرت الهی است، در رأس تعالیم و اهداف پیامبر(ص) قرار داشت. قرآن می فرماید: (خدا بر مؤمنان منت نهاد که فرستاده ای از خود ایشان را برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکیزه شان کند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد…)5
علم، سبب رشد عقلانی انسان است و استعدادهای نهفته وجودش را به فعلیت می رساند. علی(ع) فرمود: (العقل غریزة تزید بالعلم والتجارب; عقل غریزه ای (انسانی) است که با دانش و تجربه اندوزی زیاد می شود). امام صادق(ع) در سخنی فرمود: (کثرة النظر فی العلم یفتح العقل; درس خواندن و مطالعه مستمر و زیاد، عقل را شکوفا می کند.)6
اهمیت این مسئله هنگامی روشن تر می شراه های رسیدن به موفقیت,تحقیق و مقاله,, :: 15:43 :: نويسنده : فاطمه زاهدی
کانادا (به انگلیسی: Canada) کشوری در شمال قارهٔ آمریکای شمالی و دومین کشور پهناور جهان است که بخش زیادی از خاک آن به دلیل سرمای هوا و نزدیکی به قطب شمال، خالی از سکنهاست. ساختار حکومت در کانادا از پادشاه یا ملکه بریتانیای کبیر، دولت محوری فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولتهای ایالتی و فرماندار کل که به عنوان نماینده ملکه الیزابت ایفای نقش میکند، تشکیل شدهاست. رأی دهندگان کانادا و شهروندان نیز در قاعده این هرم قرار میگیرند.
پادشاه کشور کانادا ملکه الیزابت دوم است که قانون به امضا و به نام او رسمیت و ضمانت اجرایی مییابد. این کشور با دارا بودن ۱۰ استان و ۳ ناحیه توسط دولتهای مستقل از هم اداره میشود، که در مجموع زیر پوشش دولت فدرال قرار گرفته و کانادای متحد را پدید آوردهاند. این کشور از غرب و شرق به اقیانوس اطلسو اقیانوس آرام و از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و قاره شمالگان محدود میشود و از جنوب و شمال غرب با ایالات متحده آمریکا همسایهاست. هرچند کانادا پس از روسیه بزرگترین کشور جهان است، اما جمعیت آن تنها حدود یک پنجم جمعیت روسیه است. نزدیک به ۹۰ درصد از جمعیت این کشور تا فاصله ۲۰۰ کیلومتری مرز آمریکا زندگی میکنند.
نزدیکی جغرافیایی این کشور، به آمریکا سبب شده تا روابط اقتصادی کانادا و آمریکا بسیار گسترده باشد، به گونهای که آمریکا و کانادا بزرگترین رابطه اقتصادی را در جهان دارند و حجم معاملات این دو کشور با هم از معاملات هر دو کشور دیگری در جهان بیشتر است. با این حال این رابطه اقتصادی قوی، مضراتی هم برای کانادا در پی داشتهاست. آلودگی ناشی از فعالیت کارخانههای آمریکایی در نزدیکی مرز دو کشور یکی از این مضرات است. کانادا منابع طبیعی فراوانی دارد. آب و هوای آن سرد و در بیشتر نقاط قطبی است. البته آب و هوا، در بخش جنوب غربی، جایی که شهر ونکوور در آن قرار دارد، معتدل است. آبشار نیاگارا، عریضترین آبشار جهان هم در این کشور قرار دارد. این کشور تا سال ۱۷۱۳ مستعمره فرانسه بود. در این سالانگلیس کنترل آن را در دست گرفت. در قرن نوزدهم کانادا استقلال یافت. این کشور عضو کشورهای همسود (مشترکالمنافع) است. کنفدراسیون کانادا، زیر تشریفاتسلطنت مشروطه مرتبط با پادشاهی متحده اداره میشود.
پایتخت سیاسی کانادا شهر اتاوا است، محلی که در آن مجلس کشور و خانهٔفرماندار کل قرار دارد. او به صورت تشریفاتی رئیس مملکت است و به عنوان نمایندهملکه الیزابت دوم در کانادا، مستعمرهٔ سابق بریتانیای کبیر، زندگی میکند.
بر پایه آمار ۲۰۰۶ (میلادی)، ۱۳۸٬۰۷۵ فارسیزبان در کانادا زندگی میکنند.
آثار بدست آمده از زندگی نخستین بومیان کانادایی که در بخشی از این کشور به مدت طولانی ساکن بودند و نیز بررسیهای باستانشناسی در شمالیترین بخش کشور، یوکان نشان میدهد که زندگی در آن به ۲۶۵۰۰ سال پیش در جنوبیترین بخش به ۹۵۰۰ سال پیش برمی گردد. در سال ۱۴۹۷، جان کابوت پس از رسیدن به سواحل نیوفوندلند، یک مستعمره بریتانیایی ایجاد کرد. حدود ۴۰ سال بعد، ژاک کارتیه به دهانه رود سن لوران (در نزدیکی شهر مونترال) قدم گذاشته و مستعمرهای فرانسوی بنا نهاد. از آن پس، مهاجران بریتانیایی بیشتر در سواحل دریا و خلیج هادسن مستقر شدند، در حالی که فرانسویان بیشتر به سوی مناطق داخلی کانادا روان شدند. در سال ۱۷۸۳، بریتانیا کنترل بخش فرانسوینشین کانادا (ایالت کبک کنونی) را نیز در اختیار گرفت.
با افزودن لایحهٔ الحاقی قانون اساسی که در روز اول ژوئیه سال ۱۸۶۷ و قانون کانادا که در سال ۱۹۸۲، به تصویب رسید، استقلالش را از بریتانیای کبیر اعلام کرد. این روز به نام روز همپیمایی در تاریخ کانادا ثبت شد. نوع حکومت کانادا، پادشاهی قراردادی (مشروطه)فدرال، همراه با نظام پارلمانی است. این کشور از ده استان و سه خطهٔ جداگانه تشکیل شده که مردم آن چند فرهنگه و به دو زبان مختلف گویش میکنند که در سطح فدرال، زبان رسمی آن، هم انگلیسی و هم فرانسوی است.
سیستم قضایی کانادا نقش مهمی در معرفی قوانین این کشور بازی میکند و قدرت لغو قوانین مغایر با قانون اساسی را داراست. دادگاه عالی این کشور، بالاترین مرجع قضایی کشور است و توسط قاضی ارشد، ریاست میشود. نه عضو آن توسط فرماندار کل به پیشنهاد نخست وزیر انتخاب میشود.
تمامی قضات در سطح عالی و استینافی (استانی) توسط فرماندار، به پیشنهاد نخست وزیر و وزیر امور قضایی، بعد از مشورت با سازمان های قانونی غیر دولتی منصوب میشوند. اعضای کابینهٔ فدرال، دادگاه های عالی در سطح استانی و کشوری، انتخاب میکنند. پست های قضایی در سطح استانی و کشوری، توسط دیگر دولتمردان، انتخاب میشوند.
قوانین در همه جا (به جز کبک که در آنجا قانون مدنی در نظام قضایی حکمفرماست)، اجرا میشود. قوانین مربوط به جرم و جنایت منحصراً در اختیار مسئولین فدرال است و در سرتاسر کانادا یکی است. سازمان های اجرای قوانین، مثل دادگاه های جنایی، در هر استان به عهده یک فرد است، اما در مناطق روستایی، نظارت برعهدهٔ پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا (RCMP) است.
کانادا به ۱۰ استان و ۳ قلمرو تقسیم شدهاست. استانها در مجموع استقلال زیادی از دولت مرکزی دارند، اما، درجهٔ این آزادی عمل در نزد قلمروها کمتر است. مهمترین استان از لحاظ اقتصادی و سیاسی استان انتاریو میباشد که شهرهای تورنتو و اتاوادر آن قرار دارد. کبک، آلبرتا، بریتیش کلمبیا، مانیتوبا، نیوبرانزویک، نیوفاندلند و لابرادور،نووااسکوشیا، انتاریو، جزیرهٔ پرینس ادوارد آیلند و ساسکاچوان استانهای این کشور هستند. ۳ قلمروی آن خطه شمال غرب، نوناووت و یوکان است. نوع حکومت در استانها، فدرالیزم با درجهٔ خودمختاری بیشتر، از دولت فدرال است که این خودمختاری در نوع حکومت قلمروها کمتر به چشم میخورد. هرکدام از این دو بخش، یعنی استانها و قلمروها، دارای فهرستی از سمبل های منحصر به خود هستند.
استانها، مسئول اکثر برنامههای اجتماعی، مثل مراقبت های بهداشتی، آموزش و پرورش و رفاه عمومی (کمکهای مالی) هستند و با هم بیشتر درآمد را از دست فدرال دریافت میکنند، که این اصل تقریباً در میان ساختار حکومتی کشورهای متحد در جهان، وجود دارد. دولت فدرال، با اعمال قدرت خود میتواند سیاست های ملی را در مناطق استانی نیز، به اجرا بگذارد، مثل لایحهٔ الحاقی بهداشت کانادا؛ که البته مسئولین استانی میتوانند آنها را نادیده بگیرند، اما این مسأله در عمل به ندرت اتفاق میافتد.برابر سازی پرداختیها (حقوق)، توسط دولت فدرال صورت گرفت تا به مردم اطمینان ببخشد که استانداردهای برابری در مورد ارائهٔ خدمات و اخذ مالیات، در میان استانهای فقیر و غنی، ارائه میشود.
تمام استانهای این کشور اعضای قوهٔ مقننه که از سرتاسر ایالات و استانها انتخاب میشوند و ریاست آن به عهدهٔ نخست وزیر است را انتخاب میکنند، به همان روشی که خود نخست وزیر انتخاب میشود. هر استان همچنین دارای یک بخش است که نمایندهٔ ملکه الیزابت است، همانند استاندار کانادا، که به پیشنهاد نخست وزیر کانادا به این سمت منصوب میشود که در سال های اخیر، در اینباره با دولت های استانی نیز، مشورت میشود.
استانها عهدهدار چرخاندن برنامههای اجتماعی کشور هستند و همراه دولت فدرال به جمعآوری مالیات میپردازند. همزمان، دولت فدرال میتواند برنامههای ملی خود را به سرتاسر کشور معرفی کند، ولی اختیار شرکت در این برنامهها با خود استانهاست. دولت فدرال عهدهدار میزان کردن ثروت میان استانهاست، و برای این منظور همهساله مقداری از درآمدهای استانهای دارا را میان استانهای ندار پخش میکند. تمامی استانها و قلمروها مجلس قانونگذاری مخصوص خود را دارند.
جغرافیا
کانادا، دومین کشور بزرگ دنیااست، ولی جمعیت نسبتاً کمی دارد. با وجود آنکه وسعت کانادا از همسایهاش آمریکا بیشتر است، جمعیتی معادل ۱۱ درصد جمعیت آمریکا دارد (۳۲ میلیون نفر در سال ۲۰۰۴).
کانادا کشوری نوین و دارای فناوری پیشرفتهاست و توان تأمین انرژی سوختی خود از منابع درونمرزی را دارد. این کشور دارای منابع گستردهٔ طبیعی است، و برخی از استانهای آن وابستگی سنگینی به استفاده از این منابع دارند.
آب و هوای کانادا روی هم رفته سرد و در بیشتر نقاط قطبی است. البته آب و هوا در بخش جنوب غربی، جایی که شهر ونکوور و جزیره ونکوور از استان بریتیش کلمبیا در آن قرار دارند، معتدل است. تورنتو نیز که از شهرهای مهم این کشور است از نظر فعالیتهای بورسی در دنیا بین ۱۰ کشور مهم از نظر بورس است آب و هوای تورنتوسرد و جنگلهای تایگا در این کشور دیده میشود برج سی ان در تورنتو اولین برج بلند مخابراتی جهان است.
در خارج از شهر آبشار نیاگارا قرار دارد که بزرگترین آبشار از نظر عرض است و یک دهکده رویایی نیز به همین نام(نیاگارا)وجود دارد نزدیک به نیمی از مساحت کانادا را فلات لارنسی تشکیل میدهد، منطقهای نسبتاً مسطح پوشیده از سنگ سخت که خلیج هودسون را در محاصره دارد و تا اعماق سرزمینهای داخلی نفوذ میکند. انتهای دور از دریای این فلات سراشیب تندی دارد که در شرق در کنار زمینهای پست اطراف رود لارنس و دریاچههای بزرگ مشخص است. به طرف غرب رشتهای از دریاچههای عمده (شامل دریاچهٔ وینیپگ) مرز با جلگههای سبزه زار مرکزی را متمایز میکند. منطقهٔ کوهستانی وسیعی – با بیش از ۸۰۰ کیلومتر پهنا – در غرب جلگهها قرار دارد. این سلسله جبال غربی متشکل است از کوههای راکی مکنزی ساحلی و سنت الایاس که شامل بلندترین نقطه کاناداست. آب و هوا: اغلب نواحی کانادا، تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد و طولانی و منتهای درجات دما را دارد. آب و هوای شمال دور قطبی است. در ساحل اقیانوس آرام میانگین دما در زمستان فقط کمی بالاتر از دمای انجماد است. در بیشتر مناطق بریتیش کلمبیا ریزش باران سنگین است. در باقی کشور میزان کل بارندگی متوسط یا کم است. تقریباً در تمامی کانادا برف سنگینی در زمستانها میبارد.
دین در کانادا (سرشماری ۲۰۰۱)[۱] |
|
|
|
|
|
کانادا,تحقیق و مقاله,جهان گردی, :: 14:53 :: نويسنده : فاطمه زاهدی
حماسه کربلا، بيانگرعشق و شهادت و شهامت اصحابی است که دنيای مادی را رها کردند و با معشوق خويش پيمان بستند که امام زمان و مرادشان را تنها نگذارند و او را ياری دهند . آنان درس ايثار وايمان و شهادت را برای آيندگان به وديعه گذاشتند و خاک مزارشان تا ابد توتيای چشم هر انسان آزاده و وارسته ای است.
مختصری از زندگی نامه حضرت عباس (ع)
حضرت عباس(ع) در چهارم ماه شعبان سال بيست و ششم هجری در مدينه به دنيا آمد. او فرزند بزرگ ام البنين(س) و پسرچهارم اميرالمومنين علي(ع) است. مادر او فاطمه دختر حزام بن خالد از قبيله کلاب است که تاريخ گواهی می دهد که پدران و دايی های ام البنين( س ) در دوران قبل از اسلام جزو دليران عرب محسوب می شدند و مورخان آنان را به دليری در هنگام نبرد ستوده اند، افزون بر اين، آنان علاوه بر شجاعت وقهرماني، سالار و بزرگ و پيشوای قوم خود نيز بوده اند، آن چنان که سلاطين زمان در برابرشان سر تسليم فرود می آورده اند. اينان همانانند که عقيل به اميرالمومنين علي(ع) گفت: در ميان عرب از پدرانش شجاعتر و قهرمان تر يافت نشود.(1)
ام البنين( س ) درحماسه کربلا چهار فرزند خود به نامهای عباس، جعفر،عون و عثمان را به پيشگاه الهی هديه کرد و خود طلايه دار پيام آوران کربلا پس ازحضرت زينب (س) شد. مسلم است از چنين مادر طاهر و پاکدامنی فرزندان صالحی متولد شود که هر يک حماسه جاويدانشان بر تارک روزگار بدرخشد.
حضرت عباس(ع) نيز يکی از آن آزادگان است. در مورد شمايل آن حضرت، ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبين گفته:" عباس بن علی مردی خوش صورت و زيباروی بود و چون سوار بر اسب می شد پاهای مبارکش به زمين کشيده می شد و به او قمر بنی هاشم نيز می گفتند و پرچمدار لشکر حسين(ع) در روز عاشورا بود. نام آن حضرت را امام علي(ع) انتخاب کرده است . (2) حضرت ابوالفضل (ع) نه فقط برادر جسمانی حضرت حسين(ع) بود بلکه برادر ايمانی و روحانی آن حضرت نيز بوده است. روی همان اصل و قاعده ای که پيغمبر اکرم(ص) و حضرت علي(ع) از نور واحد بودند و مکرر پيغمبر(ص) به آن وجود مقدس " انت اخی فی الدنيا و الاخره" می فرمود. اين اخوت و برادری لازمه اش تساوی و برابری آن دو در جميع جهات و درجات نيست. مقام امامت بالاتر، و ابوالفضل (ع) تابع امام بوده است. او عبدی صالح بود.( 3)
برجسته ترين نمونه اين اخوت بی نظير را می توان در ايثار و مواسات و فداکاری آن بزرگوار مشاهده کرد زيرا حضرت ابوالفضل (ع) درباره برادرش بزرگترين ايثار را انجام داد و جان را فدای او کرد و در سخت ترين بلاها و آزمايش های الهی با آن حضرت مواسات کرد. درباره حضرت عباس بن علی شاعر گفته است:
احق الناس ان يبکی عليه فتی ابکی الحسين بکربلا
اخه و ابن والده علی ابوالفضل المضرج بالدماء
و من واساه لا يثبيه شی و جادلم علی عطش بماء
که ترجمه فارسی آن اين است:
1- شايسته ترين کسی که سزاوار است مردم بر او بگريند آن جوانی است که ( شهادتش) حسين(ع) را در کربلا به گريه انداخت.
2- يعنی برادر و فرزند پدرش علی (ع) که همان ابوالفضل بود و به خون آغشته گشت.
3- کسی که با او مواسات کرد و چيزی نتوانست جلوگير او( در اين مواسات ) گردد و با اينکه خود تشنه آب بود، آب نخورد و به آن حضرت کرم کرد.(4)
اين شعر که از يک سو بيانگر مظلوميت و شجاعت حضرت عباس بن علي(ع) ، و از سوی ديگر بيانگر اخوتی بی ريا و صادق است که اعجاب همه مردم را بر انگيخت.
در وجود شريف ابوالفضل (ع) دو گونه شجاعت در هم آميخته است:
الف) شجاعت هاشمی و علوی که ارجمندتر و والاتر است و از جانب پدرش سرور اوصيا به او رسيده است.
ب) شجاعت عادی که از جانب مادرش ام البنين (س) به ارث برده است ، زيرا که در ميان تيره مادرش، جدی پيراسته چون عامرين مالک بن جعفر بن کلاب بوده است که به سبب قهرمان سالاری و شجاعتش او را " ملاعب الاستة" يعنی کسی که سر نيزه ها را به بازی می گيرد، می ناميدند.(5)
فضايل حضرت عباس(ع)
1- ادب: حضرت علي(ع) از همان اوايل خردسالی حضرت عباس(ع) ، توجه خاصی به تربيت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزي، تقويت روح و جسم، تيراندازي، شمشيرزنی و ساير فضايل اخلاقی ، تعليم و عادت داده بود. (6)
روايت شده است که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسين(ع) نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولايش می نشست. او تربيت شده حضرت علي(ع) است که از همين مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.
حضرت عباس (ع) هيچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نمايد مگر در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا درياب.
2- يقين:( درجه بالای ايمان) ويژگی است که کمتر درغير معصوم ايجاد می شود ، اما حضرت عباس(ع) از همان کودکي، يقين به وجود آفريدگار يکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ويژگی مستظهر به عنايات الهی بود و از اين رهگذر ويژگی های ديگر خود را متبلور می ساخت.(7)
3- وفا: وفای او نسبت به اهل بيت عليهم السلام به غايت زياد و در خور نخستين است. در وفا همين بس که باقر شريف قريشي، نويسنده عرب زبان معاصر، در کتاب" حياة الامام حسين بن علی عليهما السلام " می نويسد:" در تاريخ انسانيت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگيرتر و با وفاتر از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسين(ع) نمی توان يافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت."
4- دلاوري: دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمايانگر بود، بلکه در صفين نيز نمايان شده بود به ويژه در جنگ صفين افراد زيادی را کشت و حيرت همگان را از آن دلاوری برانگيخت.
القاب حضرت عباس(ع)
حضرت عباس(ع) القاب گوناگونی دارد که ما در اين قسمت به مهمترين آنان اشاره می کنيم:
1- باب الحوائج: بر اثر بروز کرامات و برآورده شدن حاجات متوسلين به او در السنه و افواه عامه و خاصه به اين لقب مشهور شد. (8)
2- سقا: در روزهايی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بيت امام حسين(ع) بستند، قمر بنی هاشم(ع) برای آنها آب آورد. (9)
3- سپهسالار: لقب سپهسالار به بزرگترين شخصيت فرماندهی و ستاد نظامی داده می شود و آن حضرت را نيز به سبب اينکه فرمانده نيروهای مسلح امام حسين(ع) در روز عاشورا بود و رهبری نظامی سپاه ايشان را بر عهده داشت سپهسالار ناميده اند. (10)
4- قمر بنی هاشم: از آنجا که آن حضرت در ميان بنی هاشم از نظر زيبايی ممتاز بود وی را ماه بنی هاشم می ناميدند. (11)
5- اطلس: ظاهرا يکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است، به وی اطلس می گفتند.(12)
6- پرچمدار: از القاب مشهور حضرت ، پرچمدار و " حامل اللواء" است، زيرا ايشان ارزنده ترين پرچمها، پرچم سرور آزادگان امام حسين(ع) را در دست داشتند حضرت به دليل توانايی های نظامی فوق العاده در برابر خود، از ميان ياران خود، پرچم را تنها به ايشان سپردند. (13)
7- طيار: ديگر از القاب حضرت ابوالفضل(ع) طيار است، يعنی پرواز کننده در فضای قدس و درجات و مقامات عالی بهشت. (14)
8- المستجار: از ديگر القاب حضرت، مستجار يعنی منجی و نجات دهنده است. (15)
9- العبد الصالح: ديگر از القاب آن جناب عبد صالح است، چنانکه در زيارت او می خوانيم" السلام عليک ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله"؛
10- حامی الضعيفه: از القاب مشهور حضرت ابوالفضل(ع) حامی الضعيفه به معنی حامی بانوان است به خصوص در نقشی که در دفاع از بانوان حرم و اهل بيت نبوت بر عهده داشت. (16)
کبد (جگر) اندام مهمی در بدن است که بدون آن ادامه حیات غیرممکن است. پانکراس(لوزالمعده) و کبد، نقش مهمی در هضم و متابولیسم مواد غذایی بهعهده دارند. کیسهی صفرا نیز اگر چه اندامی مهم است، ولی بدن بهخوبی خود را با فقدان آن، تطبیق میدهد. آگاهی از ساختمان و عملکرد این اندامها بسیار مهم و با ارزش است.
فیزیولوژی و عملکرد کبد:
کبد به وزن تقریبی 1500 گرم، بزرگترین غدهی بدن است و دو لوب اصلی، راست و چپ دارد.
کبد از دو منبع خونی تغذیه می شود:
شریان کبدی، که یک سوم خون کبد را تامین میکند و از آئورت منشا میگیرد، و ورید باب که دو سوم خون کبد را تامین میکند و خون گرفته شده از لوله ی گوارش را به آن میرساند. مجموعهای از مجاری صفراوی نیز در کبد وجود دارند که صفرا (که منشأ آن سلول های کبدی است) از طریق این مجاری خارج میشود.
کبد قادر به تولید مجدد خود میباشد. وجود 20- 10 درصد از کل کبد برای ادامهی حیات کافی است؛ ولی با خارج کردن آن از بدن، مرگ در عرض24 ساعت اتفاق میافتد. کبد برای انجام بیشتر اعمال متابولیک بدن ضروری بوده و بیش از 500 عمل مختلف را انجام میدهد.
کارهای اصلی کبد عبارتاند از:
- متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین و چربی؛
- ذخیره و فعال کردن ویتامینها و مواد معدنی؛
- تبدیل آمونیاک به اوره؛
- متابولیسم استروئیدها؛
- عمل کردن بهعنوان یک صافی؛برای محافظت در برابر سیل مواد مضری که به خون سرازیر میشوند.
کبد صفرا تولید میکند، نمکهای صفراوی برای هضم و جذب چربی و ویتامینهای محلول در چربی استفاده میشوند و بیلی روبین محصول نهایی انهدام گلبولهای قرمز، در کبد ترکیب شده و از طریق صفرا دفع میشود.
هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال مییابد.
هپاتیت حاد ویروسی:
این بیماری یک التهاب شایع کبدی است که به وسیلهی ویروسهای هپاتیتE A,B ,C ,D, ایجاد میگردد.
هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال مییابد. بیاشتهایی شایعترین علامت آن است. سایر علایم آن شامل تهوع، استفراغ، درد در ناحیه بالایی شکم، و ادرار تیره و زرد میباشند. بهبودی معمولاً کامل بوده و عوارض طولانی مدت به ندرت دیده میشود.
هپاتیتC ,B میتوانند بهصورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال مییابند. بهعنوان مثال سوزن آلوده، انتقال خون یا جراحات باز که باعث پاشیده شدن خون به دهان و چشمها میگردد، همچنین تماس جنسی، از راههای انتقال هستند. هپاتیت مزمن فعال، میتواند منجر به سیروز و نارسایی کبدی گردد.
ویروس هپاتیت D برای بقا و انتقال، به ویروسB متکی است. این بیماری میتواند همزمان با هپاتیت B، ایجاد شود. این بیماری معمولاً به صورت مزمن در میآید.
هپاتیت که بیشتر در کشورهای جنوبی، شرقی و مرکزی آسیا، شرقی و غربی آفریقا گزارش شده است از طریق دهانی – مدفوعی انتقال مییابد و به نظر میآید که آب آلوده در مناطق پرجمعیت ساکن در شرایط غیربهداشتی، میتواند منبع عفونت باشد.
هپاتیتE معمولاً به صورت حاد دیده میشود.
هپاتیتC ,B میتوانند بهصورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال مییابند.
عوارض عمومی هپاتیت حاد و ویروسی در چهار مرحله ظاهر میشوند:
مرحله اول: (پیش عارضه) شامل تب، درد مفاصل، آرتریت، قرمز شدن پوست و ادم میباشد.مرحله دوم: که در آن بی قراری، خستگی، درد عضلانی، بی اشتهایی، تهوع و استفراغ، تغییر حس چشایی، و اختلال نسبی در تکلم وجود دارد.مرحله سوم: زردی ظاهر می شود.مرحله آخر یا مرحله بهبودی: زردی و سایر عوارض فروکش میکند.
بهبودی کامل در 95 درصد مبتلایان به هپاتیت A و 90 درصد افراد مبتلا به هپاتیت B حاد حاصل میگردد،اما فقط 30- 15 درصد افراد مبتلا به هپاتیت C بهبودی کامل مییابند. هپاتیت E معمولاً به صورت مزمن در نمیآید و نتایج آزمایشها نشان داده که کارکرد کبد، بعد از 6 هفته به حالت عادی برمیگردد.
سیروز کبدی:
بیماری مزمن کبدی است که به دلیل افزایش بافت فیبری، ساختمان طبیعی آن نابود میشود و میتواند در نتیجهی ابتلا به بیماریهای کبدی مثل هپاتیتB ، بیماری کبد الکلی (بیماری ناشی از مصرف زیاد الکل) و بیماریهای خود ایمنی باشد.
سیروز، تظاهرات بالینی متعددی دارد که عبارتاند از:
- سوء تغذیه
- جمع شدن آب در شکم (آسیت)
- آنسفالوپاتی کبدی
- تغییرات قند خون و...
تغذیه درمانی صحیح میتواند در کاهش بروز عوارض موثر باشد، ولی دریافت کافی مواد مغذی به دلیل بیاشتهایی، تهوع و فقدان حس چشایی مشکل است.
تعداد وعدههای غذایی بیشتر و کوچک تر، بهتر از 3 وعده غذایی تحمل میشوند. مکملهای مایع خوراکی نیز باید دریافت گردد و تغذیهی اضافی هم در بیماران مبتلا به سوء تغذیه و همچنین در افرادی که در معرض خطر عوارض کشندهی بیماری هستند، در نظر گرفته شود.
اندازه بار الكتريكي يك جسم برابر است با مضرب درستي از پايه آن :
اندازه با ر الكتريكي يك جسم = تعداد بار ها * بار پايه
q = n * e
نكته : n (تعداد بار الكتريكي ) همواره مضرب درستي است از اعداد صحيح مي با شد .يعني n=1,2,3,4,... ( عدد اعشاري يا كسري نمي تواند باشد )
e=(1.6*10-19)
1. ما لش |
|
2.تماس |
|
3.القا الكتريكي |
|
بار الكتريكي نه بوجود مي آيد و نه از بين مي رود ، بلكه از يك جسم به جسم ديگر منتقل مي شود . |
|
هر گاه دو ذرة باردار q1و q2 به فاصله r از هم قرار بگيرند نيرويي بر هم وارد مي كنند كه اين نيرو داراي خصوصيات زير است.
الف) با حاصلضرب بارها q2 q1 نسبت مستقيم دارد
ب) با مجذور فاصله(r2) بين دو ذره نسيت وارون دارد
ج) اين نيرو در راستاي خط واصل بين دو بار الكتريكي است
|
|
د) طبق قانون سوم نيوتن اين نيروها (F21- = F12) هم اندازه ولي در خلاف جهت هم هستند.
ه) اگر بارهاي الكتريكي q1و q2همنام باشند نيروي بين آنها دافعه ميباشد.
و) اگر بارهاي الكتريكي q1و q2ناهمنام باشند نيروي بين آنها جاذبه ميباشد.
|
|
ي) اين نيروي كولني به جنس نارساناي دوبار بستگي دارد
فرمول كولن Ü
F: نيروي كولني واحد آن N است
K: ضريب ثابت كولن است كه مقدار آن در خلاء ميشود :
|
|
كه ضريب گذردهي الكتريكي در خلاء است. |
پاسخ به سوال شما
سوال:ضريب گذردهي خلا را كاملا توضيح دهيد. هانيه
جواب:
e0 ضريب ثابت گذر دهي الکتريکي خلا ميباشد.
که از قانون کولن مي توانيم عدد آنرا بدست آوريم:
|
q2و q1: بار الكتريكي بوده و واحد آنها كولن است
r: فاصله بين دو بار است و احد آن متر مي باشد.
در نتيجه داريم :Ü
|
|
نكته :در محاسبه، علامت بار q1يا q2را نمي گذاريم و با علامت (+) حل مي كنيم
اگر جواب نيرو منفي بدست آمد پس نيرو ربايشي است.
اگر جواب نيرو مثبت بدست آمد پس نيرو رانشي است.
بارهاي همنام يكديگر را مي را نند.
|
|
بارهاي ناهمنام يكديگر را مي ربايند.
|
|
تبديل واحدها:
واحدهاي كوچكتر از كولن
ميكرو كولن
|
*10 –6è
|
كولن
|
نانو كولن
|
*10-9è
|
كولن
|
پيكو كولن
|
*10-12è
|
كولن
|
مسئله 1: دو بار الكتريكي مشابه mc 5 به فاصلة 20cm از هم قرار دارند. نيروي الكتريكي كه هر يك از اين دو بار بر هم وارد مي كنند چقدر است؟
نكته : 5mc =5*10-6C
|
|
نكته : 20 cm=20*10-2m
|
|
مسئله 2:
دو بار =4mc q1و 9mc = q2در فاصله 30cm از هم قرار دارند بار مثبت q3 را در چه فاصلهاي از بار q1قرار دهيم تا برآيند نيروهاي وارد بر بار q3صفر مي شود.
F1=F2
èèèèx=12 cm
نكته : براي اينكه برآيند نيروهاي بين دو بار صفر شود بايد F1=F2
در شكلهاي زير برآيند نيروها راوارد بر بار هاي مورد نظر را ملاحظه مي نماييد .
نيروي وارد بر بار q2
بر بار q2، دو نيروي F1 و F3 وارد مي شود
|
نيروي وارد بر بار q1
بر بار 1q، دو نيرويي از طرف q2 و q3 وارد مي شود
|
نيروي وارد بر بار q2
بر بار q2، سه نيروي F1 و F3و F4 وارد مي شود و بعد بين آنها برآيند مي گيريم
|
نيروي وارد بر بار q1
بر بار q1، سه نيروي F2و F3و F4 وارد مي شوند و بعد بين آنها برآيند مي گيريم.
|
يادآوري:
اگر نيروها بر هم عمود باشند
اگر نيروها با هم زاويه a بسازند
اگر نيروها هم جهت باشند.
اگر نيروها خلاف جهت هم باشند
منبع:http://pab.blogfa.com
انقلاب صنعتی
تغییرات بزرگی که در قرن هجدهم در انگلستان رخ داد به نام انقلاب صنعتی شناخته می شود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید می کرد. در قرن نوزدهم گسترش صنعت به اروپا و آمریکا رسید. راه آهن سرعت مسافرت را زیاد کرد. مردم زیادی در کارخانه ها کار و در شهرها زندگی می کردند.
1709م
کارخانه دار بریتانیایی آقای، آبراهام داربی (Abraham Darby) با استفاده از زغال سنگ به جای چوب، روشی را برای تصفیه (استخراج) آهن از سنگ آهن ابداع می کند.
1712
توماس نیوکامن انگلیسی (newcomen Thomas) اولین موتور بخار را برای بیرون کشیدن آب از معادن اختراع می کند.
1764
جیمز هارگریوز (James Hargreaves) نجار و نیز بافنده انگلیسی ماشین نخ ریسی را برای ریسیدن پارچه های پنبه های اختراع می کند.
1769
جیمز وات James watt، مهندس اسکاتلندی، موتور بخار پیشرفته ای را اختراع می کند که قادر است بطور موثری برای راندن ماشین ها بکار رود.
1779
در شهر کل بروگدال coalbrookdale انگلستان اولین پل آهنی ساخته می شود.
1785
ادموند کارت رایت Edmund Cartwright کشیش و مخترع انگلیسی به منظور بافت پارچه پنبه ای، نوعی ماشین بافندگی را معرفی می کند که با استفاده از نیروی محرکه سوختی کار می کند.
1793
الی ویتنگ Eli whitney آمریکایی دستگاهی را برای جدا سازی فیبرهای کتانی از دانه ها و مواد زائد دیگر اختراع می کند.
1825
اولین خط آهن عمومی بین شهرهای استاکتون Stockton و دارلینگتون darlington در شمال انگلستان افتتاح می شودو اولین خط آهن در آمریکا دو سال بعد مورد بهره برداری قرار می گیرد.
کشتی کانادایی رویال ویلیام royal William اولین کشتی بخاری است که اقیانوس اطلس را با نیروی محرکه خود می پیماید.
1856
اختراع کوره آهن بوسیله «بسمر»، تولید انبوه فولاد را ممکن می سازد.
1859
اولین چاه نفت در «تیتو سویل» در ایالت پنسیلوانیا حفر می گردد.
نیروی بخار
ماشینهایی که با نیروی بخار به حرکت در می آمدند، در سالهای نخستین قرن نوزدهم میلادی، در کارخانه ها پدیدار شدند. یک مهندس اسکاتلندی به نام «جیمز نازمیت» چکش بخار را در سال 1839م اختراع کرد. این ماشین پر قدرت، می توانست با دقت فراوان به قطعات فولادی، ضربه وارد کند.
اختراعات مختلف ـ مانند دستگاه نخ ریسی ـ تنها دلیل وقوع انقلاب صنعتی نبودند. این انقلاب همچنین به منبع جدید سوخت برای راه اندازی ماشینهای مختلف احتیاج داشت که این منبع جدید را در زغال سنگ یافتند و برای حمل کالا های تولیدی خود نیز به شبکه حمل و نقل بهتری احتیاج داشتند. در ابتدا، این حمل و نقل توسط کانالهائی صورت می گرفت که کالاهای سنگین را بوسیله نوعی کرجی ( قایق ) حمل می کردند. در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود که کانالهایی وسیع ساخته شدند. و بعد از سال 1840 م از خط آهن نیز استفاده به عمل آمد.
راه آهن
انگلستان اولین شبکه راه آهن در سال 1825م افتتاح شد، اما اغلب شبکه راه آهن در دهه 1840 ساخته شد. لکوموتیو بخار باعث ایجاد تحولی در سفر شد. مثلا، در سال 1750 چندین روز طول می کشید تا بتوان از لندن در انگلستان به ادینبورگ در اسکاتلند با سریع ترین وسایل زمینی سفر کرد. در سال 1855 همان سفر با بخار 14 ساعت طول می کشید.
ماشین بخار
اولین ماشین بخار ازقرن هجدهم در انگلستان مورد استفاده قرار گرفت .آب توسط زغال سنگ گرم می شد تا ماشین بخار حرکت کند قبل از ماشین بخار، تمام انرژی برای کار ازنیروی بازوی انسان و حیوانات و یا از باد و رودخانه ها بدست می آمد. گرفتن انرژی نفت قدرت بیشتری به مردم داد و باعث رونق صنعت شد.
پول برای سرمایه گذاری
انقلاب صنعتی همچنین به تولید کنندگان ثروتمند برای سرمایه گذاری و بازارهایی برای فروش کالاها، بستگی داشت. کارخانه داران بریتانیائی تا حدودی به دلیل گسترش امپراتوری در آن سوی آبها واجد هر دوی این شرایط بودند. تا حوالی سالهای 1840، اغلب کارخانه ها پارچه های بافته شده ـ به شکل لباس یا پارچه ـ تولید می کردند. مقادیر انبوه این پارچه های ارزان قیمت بریتانیایی در سرتاسر دنیا و مخصوصا در هندوستان به فروش می رفت. بریتانیائیها قادر بودند تولید خود را به تعداد زیاد افزایش دهند، زیرا که مشتریهای زیادی برای کالاهایشان وجود داشت.
انقلاب کشاورزی
انقلاب صنعتی بدون انقلاب کشاورزی نمی توانست روی دهد، همانطور که در بریتانیا همزمان با انقلاب صنعتی ، انقلاب در کشاورزی پدیدار شد. روشهای برتر کشاورزی بدین معنا بودند که افراد کمتری قادر به تولید غذای بیشتر بودند . این بدان معنا بود که کارگرانی که در روستاها نیازی به کار آنها نبود، روانه شهرها می شدند چون به کارگران ارزان قیمتی در کارخانه ها نیاز بود . همچنین، غذای کافی برای جمعیت شهری وجود داشت.
ملت قدرتمند
اولین انقلاب صنعتی در بریتانیا بوقوع پیوست، زیرا که این کشور واجد تمامی شرایط لازم نظیر: اختراعات جدید، زغال سنگ، آبراه، پول، بازار مناسب و کشاورزی پیشرفته بود. بریتانیا ثروتمندترین کشور دنیا شد زیرا که اولین انقلاب صنعتی در آنجا روی داد: در سال 1850 نیمی از کشتی های اقیانوس پیمای دنیا، متعلق به بریتانیا و نیز طول راه آهن بریتانیا برابر طول تمامی خطوط آهن در سرتاسر دنیا بود. ولی کشورهای دیگر نظیر آلمان و ایالات متحده که بعدها انقلاب صنعتی در آنها شروع شد، در اواخر دهه 1880میلادی از الحاظ صنعت از بریتانیا جلوتر بودند.
شرایط کار در کارخانه
کارگران کارخانه اغلب 6 روز در هفته و در هرروز 14 ساعت کار می کردند، صاحبان کارخانه ها زنان و کودکان را استخدام می کردند، زیرا مجبور نبودند به اندازه مردان به آنها دستمزد بدهند. کار خسته کننده و کسالت آور و انضباط شدیدی بر کار حاکم بود. همچنین کار با ماشین ها خطرناک بود. خیلی ازکارگران دستها و یا انگشتهایشان را از دست می دادند. به منظور کوشش برای جلوگیری از استثمار کارگران، قوانین کار در کارخانه ها وضع شد.
قوانین کار در کارخانه ها
در سال 1844م مجلس انگلستان، قانون کار در کارخانه را تصویب کرد، این قانون مانع کار کردن کودکان زیر ده سال در کارخانه ها می شد. همچنین قانون کار در معادن هم تصویب شد که مانع کار کردن زنان و کودکان در معادن زیر زمینی می شد. تا قرن نوزدهم، اغلب کشورهای صنعتی قوانین کار کودکان را داشتند. کارگردان، اتحادیه های کارگری را برای مقابله با شرایط بد کاری ایجاد کردند. اما سالها این اتحادیه ها غیر قانونی بودند.
گوگرد یا سولفور (به انگلیسی: Sulfur) یکی از عناصر شیمیایی اصلی گروه ششم (VIA) در جدول تناوبی و از خانوادهٔ اکسیژن است. [۲] نماد آن S و عدد اتمی آن ۱۶ میباشد.[۳] اکتشاف این عنصر به پیش از تاریخ بازمیگردد.[۴][۵]
گوگرد یک نافلز بیبو، بیمزه[۶] و چند ظرفیتی است که بیشتر به شکل کریستالهای زرد رنگ که در کانیهایاسید آمینوها و پروتئینها نیز هست. این عنصر به صورت اولیه در کودها استفاده میشود؛ ولی به صورت گستردهتر در باروت، ملیّنها، کبریتها و حشرهکشها نیز به کار گرفته میشود.[۲] سولفید و سولفات بهدست میآید شناخته شده میباشند. گوگرد یک عنصر حیاتی و لازم برای تمامی موجودات زنده میباشد و در ساختار
گوگرد که اسم لاتین آن Sulphur میباشد از زمانهای باستان شناخته شده بود.[۷] این عنصر با نام Brimstone در اسفار پنجگانه کتاب مقدس آمدهاست.[۵] هومر نیز گوگرد حشرهکش را در قرن ۹ قبل از میلاد ذکر کرده بود. در سال ۴۲۴ قبل از میلاد قبیله Bootier دیوارهای یک شهر را با سوزاندن مخلوطی از ذغال و گوگرد سوزانیده و خراب کردند. زمانی نیز در قرن ۱۲ در چین باروت که مخلوطی از نیترات پتاسیم KNO3 کربن و گوگرد بود کشف شد.
کیمیاگران اولیه برای گوگرد نماد مثلثی که در بالای یک خط قرار داشت در نظر گرفته بودند. این کیمیاگران از روی تجربه میدانستند که عنصر جیوه میتواند با گوگرد ترکیب شود.[۴]
سوگند یا سئوکند در اصل به معنای گوگرد بوده است. در دوران گذشته یکی از روشهای نهایی اثبات اتهام یا برائت متهمان، خوراندن آب گوگرد به آنان بوده است. چنانچه متهم بعد از خوردن گوگرد یا همان سوگند زنده میماند، حکم به برائت وی میدادند. اصطلاح سوگند خوردن که تأکید شخص بر صحت گفتههایش است، در اصل از همین آیین گرفته شده است.[۸]
در اواخر دهه ۱۷۷۰ آنتوان لاووازیه توانست مجامع علمی را متقاعد کند که گوگرد یک عنصر است و نه یک ترکیب.[۹]
خطوط طیفی گوگرد |
ویژگیهای کلی |
نام, نماد, عدد |
گوگرد, S, 16 |
تلفظ به انگلیسی |
/ˈsʌlfər/ SUL-fər |
نام گروهی برای عناصر مشابه |
نافلزات |
گروه، تناوب، بلوک |
۱۶, ۳, p |
جرم اتمی استاندارد |
32.065 g·mol−۱ |
آرایش الکترونی |
[Ne] 3s2 3p4 |
الکترون به لایه |
۲،۸،۶ (تصویر) |
ویژگیهای فیزیکی |
حالت |
جامد |
چگالی (نزدیک به r.t.) |
(آلفا) 2.07 g·cm−۳ |
چگالی (نزدیک به r.t.) |
(بتا) 1.96 g·cm−3 |
چگالی (نزدیک به r.t.) |
(گاما) 1.92 g·cm−۳ |
چگالی مایع در m.p. |
1.819 g·cm−۳ |
نقطه ذوب |
388.36 K, 115.21 °C, 239.38 °F |
نقطه جوش |
717.8 K, 444.6 °C, 832.3 °F |
نقطه بحرانی |
1314 K, 20.7 MPa |
گرمای همجوشی |
(mono) 1.727 kJ·mol−1 |
گرمای تبخیر |
(mono) 45 kJ·mol−1 |
ظرفیت گرمایی |
22.75 J·mol−۱·K−۱ |
فشار بخار |
|
ویژگیهای اتمی |
وضعیت اکسید شدن |
6, 5, 4, 3, 2, 1, -1, -2
(اکسید اسیدی قوی) |
الکترونگاتیوی |
2.58 (مقیاس پاولینگ) |
انرژیهای یونیزه شدن
(more) |
1st: 999.6 kJ·mol−1 |
2nd: 2252 kJ·mol−1 |
3rd: 3357 kJ·mol−1 |
شعاع کووالانسی |
۱۰۵±۳ pm |
شعاع واندروالانسی |
۱۸۰ pm |
متفرقه |
ساختار کریستالی |
orthorhombic |
مغناطیس |
دیامغناطیس[۱] |
مقاومت الکتریکی |
(20 °C) (amorphous)
2×1015Ω·m |
رسانایی گرمایی |
(300 K) (amorphous)
0.205 W·m−1·K−1 |
مدول باک |
7.7 GPa |
سختی موس |
2.0 |
عدد کاس |
7704-34-9 |
پایدارترین ایزوتوپها |
مقاله اصلی ایزوتوپهای گوگرد |
|
امام حسن عسكرى، فرزند امام هادى(عليه السلام)، در روز هشتم ربيع الثّانى يا 24 ربيع الاوّل سال 232 هجرى قمرى در مدينه به دنيا آمد.
نام مادر گرامى آن حضرت را، سوسن و بعضى «سليل» و «حُدَيْث» نيز گفته اند.
او در هشتم ربيع الاوّل سال 260 هجرى قمرى با توطئه معتمد خليفه عبّاسى در شهر سامرّا، در 28 سالگى به شهادت رسيد.
آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارش در 22 سالگى به مقام امامت رسيد.
برنامه و مواضع او به عنوان مرجع فكرى شيعيان قلمداد گرديد و مصالح عقيدتى و اجتماعى آنان را كاملاً مراعات مىكرد.
در عصر آن حضرت، دشوارى ها و گرفتارى هايى پيش آمد كه از قدرت عبّاسيان كاست، تا جايى كه موالى و تركان بر حكومت دست يافتند، ولى فشار و شكنجه و آزار نسبت به امام و يارانش تخفيف پيدا نكرد.
متوكّل او را به زندان انداخت، بىآن كه سبب آن كار را بگويد! عبّاسيان تلاش مىكردند كه امام عسكرى(عليه السلام) را در دستگاه حكومت وارد كنند تا پيوسته مراقب او باشند و او را از پايگاه هاى خويش و از ياران و پيروانش دور سازند.
آن حضرت نيز مانند پدر بزرگوارش ناچار شد در سامرّا اقامت كند و زير نظر باشد.
مواضع علمى امام عسكرى(عليه السلام) در پاسخ هاى قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افكار كفرآميز و بيان كردن حقّ، با روش مناظره و گفتگوهاى موضوعى و مناقشه ها و بحثهاى علمى، روز به روز شخصيّت آن حضرت را بارزتر نشان مىداد و مؤمنين را به شخصيّت مكتبى و فكرى خود مجهّز مىنمود و از طرفى پايدارى و ايستادگى آنان را در برابر جريانهاى فكرى خطرناك تضمين مىنمود.
كِنْدى (ابويوسف يعقوب بن اسحاق) فيلسوف عراقى در زمان امام(عليه السلام)، به زعم خود، پيرامون متناقضات قرآنى به خيال خود، كتابى تدوين كرد، امام عسكرى(عليه السلام)به وسيله بعضى از منسوبانِ به حوزه علمى او، با او تماس گرفت و كوشش او را با شكست رو به رو كرد و كِنْدى را قانع نمود كه در اشتباه بوده است، كِنْدى توبه كرد و اوراق خود را سوزانيد.
امام(عليه السلام) بيانات علمى قابل توجّهى در باب خلق قرآن براى ابوهاشم جعفرى ايراد فرمود و نيز مطالبى ارزشمند درباب تفسير قرآن از او نقل شده است.
براى امام عسكرى(عليه السلام) از مناطق گوناگون اسلامى كه پايگاه هاى مردمى او آنجا بود، به وسيله نمايندگانش كه در آن مناطق پراكنده بودند، اموالى فراهم مىآمد، و امام با دقّت بسيار و با روش هاى گوناگون مىكوشيد تا آن اموال را كاملاً از چشم دولتيان بپوشاند و پنهانى به مصرف رساند.
دولت عبّاسى در برابر ياران امام(عليه السلام) و در پاگاه هايى كه پشتيبان او بودند، قاطعانه و بىرحمانه ايستادگى مىكرد و براى از ميان برداشتن خطّمشى و برنامه امام و پراكنده كردن و وادار كردن ياران او كوشش هاى فراوان به عمل آورد.
مسأله مهدى و غيبت آن حضرت
امام عسكرى به وضوح مىديد كه اراده خداوند براى ايجاد دولت الهى بر روى زمين، بر اين تعلّق گرفته است كه فرزندش مهدى(عليه السلام)غيبت كند.
سخنان ائمّه پيشين و نصوص فراوان و پياپى، به آمدن مهدى(عليه السلام) بشارت مىداد و در اين موارد، روايات متواتر و صحيح از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در دست است، و مؤلّفان صحاح از اهل سنّت كه معاصران آن حضرت يا پيش از آن بوده اند ، روايات مربوط به مهدى موعود(عليه السلام) را نقل كرده اند كه بخارى و مسلم و احمد بن حنبل از آن جمله اند.
امام عسكرى تلاش مىكرد تا مردم را قانع سازد كه زمان غيبت فرا رسيده است و تنفيذ آن در شخص فرزندش امام مهدى(عليه السلام)صورت گرفته است.
اين امر درباره افكار افراد عادى دشوار مىنمود و امام(عليه السلام) به هر ترتيب، فكر غيبت را در اذهان و افكار، رسوخ مىداد و به مردم مىفهماند كه اين حقيقت را بايد بپذيرند و ديگران را به اين انديشه و اعتقاد و متفرّعات آن آگاه سازند.
دوستان و طرفداران امام(عليه السلام) به وسيله مكاتبه و مراسله با او تماس مىگرفتند و درباره مهدى موعود از حضرتش پرسش مىنمودند و جواب لازم و كافى را دريافت مىكردند.
شيعيان وقتى اموالى را از حقوق شرعىاى كه بر آنان واجب بود، براى امام عسكرى(عليه السلام)مىبردند ابتدا حضور به «عثمان بن سعيد عمرى» وارد مىشدند و او كه براى سرپوش گذاشتن بر فعّاليّتهاى امام(عليه السلام) و براى مصلحت او، تجارت روغن مىكرد، پول هايى را كه تحويل مىگرفت در خيكهاى روغن مىگذاشت و دور از چشم حاكمان، براى امام مىفرستاد، زيرا اگر بر قضيّه واقف مىشدند همه آن را مصادره مىكردند.
قيام صاحب زنج و برخورد امام عسكرى(عليه السلام)
در زمان خلافت مهتدى عبّاسى، صاحب الزّنج، به اتّفاق بردگان و فقرا و مستضعفين سر به قيام برداشت و توانست بر بصره و اطراف آن چيره گردد و ادّعا داشت كه او از سلاله پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است و نسبش به امام على بن ابيطالب(عليه السلام)مىرسد.
مسعودى در مروج الذّهب مىنويسد: او زاده يكى از روستاهاى رى بوده و بيشتر يارانش از موالى و زنجىها بود كه دشوارى هايى براى عبّاسىها پديد آورد و نزديك بود بغداد، پايتخت آنها را پس از نبردهاى سختى كه ميان او و خلفاى عبّاسى جريان داشت به تصرّف خود درآوَرَد.
امام عسكرى(عليه السلام) فرمود: صاحب الزّنج از ما اهل بيت نيست.
در اين حال، هر گاه سخن از قيام او به ميان مىآمد و به دنبال آن كشتن پيرمردان و كودكان و به اسارت گرفتن زنان و سوزاندن شهرها و خانه ها و ديگر اعمال ناروايى كه اتّفاق مىافتاد، انتساب او را به علوىها تكذيب مىكرد و آنان را با مشرب خوارج ارزيابى مىنمود.
ولى كسى كه حوادث آن دوره از تاريخ اسلامى را، كه ترك ها و غلامان مقدّرات كشور را در قدرت خود گرفته بودند و نيز ظلم و بيدادى كه سرتاسر مملكت اسلامى و مردم آن را فرا گرفته بود و در همان حال، خليفه تقريباً هيچ كاره بود، مدّ نظر قرار دهد، به نظرش بعيد نمىآيد كه حركت صاحب الزّنج و پيروان او همچون ديگر قيام ها به رهبرى علوىها و ديگران ترتيب داده مىشده است تا از آنچه بر مردم در آن زمان مىرفت رهايى پيدا كنند و كارهاى ناروايى كه به آنها نسبت داده شده چه بسا ساخته و پرداخته خودِ حُكّام و دستگاه هاى آنها براى بدنام كردنشان بوده باشد.
و در مورد آنچه راويان از قول امام روايت كرده اند كه «صاحب الزّنج» از ما نيست، شايد بتوان گفت: كه اين سخن بر فرض صحّت، صريحاً گوياى تكذيب انتساب ايشان به خود نبوده، زيرا امكان دارد كه منظور حضرت اين باشد كه او در كارها و اقدام هايش ، از ما نيست; همچنان كه امكان دارد امام از سوى حكّام وقت، مجبور به بيان چنين سخنى شده باشد.
برخى روايات، آن چنان كه در «اكمال الدّين» شيخ صدوق آمده، اشاره به اين دارند كه او هرگز دروغگو نبوده است.
به هر حال، برخورد معتمد عبّاسى با امام حسن عسكرى تفاوتى با برخوردهاى حاكمان عبّاسى پيش از او با ايشان نداشت.
او امام را تحت مراقبت شديدى قرار داد، به طورى كه كسى جز در شرايط ويژه اى كه امام با نزديكان خود قرار گذاشته بود، امكان تماس با آن حضرت را نمىيافت و هر آنچه كه از خارج به ايشان مىرسيد يا به خارج مىدادند، از طريق مراسله بود.
وقتى كه خبر كسالت امام به گوش معتمد عبّاسى رسيد، دستور داد تا خانه آن حضرت را زير نظر بگيرند.
پس از شهادت امام نيز تفتيش و بازجويى كامل به عمل آمد و همه اثاث خانه را مُهر و موم كردند و آن گاه در صدد تحقيق و بازجويى از فرزندان امام عسكرى(عليه السلام) برآمدند و به قابله ها دستور دادند كه زنان را تحت معاينه دقيق قرار دهند و اگر آثار حمل در يكى از آنان ديدند به خليفه گزارش كنند.
هراس و وحشت عبّاسيان از مهدى موعود كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)نويد ظهورش را بارها داده بود و او را بزرگترين مصلح در تاريخ جامعه بشرى ـ كه طومار ظلم و ستم را در هم خواهد پيچيد و عدالت اجتماعى را برقرار خواهد ساخت ـ معرّفى كرده بود، روز به روز بالا مىگرفت.
آنان مىخواستند با كشتن نسل پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، مانع ظهور امام منتَظر گردند و امام عسكرى(عليه السلام) در نامه اى به همين مطلب اشاره كرده:
«پنداشته اند با كشتن من، نسلم را قطع خواهند كرد و حال آن كه خداوند خواسته آنان را تكذيب كرده است و سپاس خداى را كه مرا از جهان نَبُرْد تا آن كه جانشين و امام بعد از من را نشانم داد. او در خلقت و اخلاق، شبيه ترين كس به پيامبر اكرم است. خداوند او را در دوران غيبت حفظ مىكند، سپس او را ظاهر مىسازد تا زمين را پس از آن كه پر از ظلم و ستم شده باشد، سرشار از عدالت و برابرى كند.»
اينك در ميان سخنان و كلمات گهربار حضرت امام عسكرى(عليه السلام)، كه هر يك به منزله چراغ هدايت و مشعل فروزان راه زندگى است، چهل حديثِ برگزيده، تقديمِ تشنگان آب زلال و حيات بخش مكتب انسان سازش مىشود.
به اميد آن كه همگى بهره لازم را از كلمات شريفش برگيريم و منتظر ظهور فرزند دلبند و برومندش باشيم.
* * *
چهل حديث
قالَ الاِْمامُ الْعَسْكَرى(عليه السلام):
1- پرهيز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَيَذْهَبَ بَهاؤُكَ وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأَ عَلَيْكَ.»:
جدال مكن كه ارزشت مىرود و شوخى مكن كه بر تو دلير شوند.
2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ.»:
هر كه به پايين نشستن در مجلس خشنود باشد، پيوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخيزد.
3- هلاكت در رياست و افشاگرى
«دَعْ مَنْ ذَهَبَ يَمينًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِىَ يَجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْى وَ إِيّاكَ وَ الاِْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّياسَةِ، فَإِنَّهُما يَدْعُوانِ إِلَى الْهَلَكَةِ.»:
آن كه را به راست و چپ رود واگذار! به راستى چوپان، گوسفندانش را به كمتر تلاشى گِرد آوَرَد. مبادا اسرار را فاش كرده و سخن پراكنى كنى و در پىرياست باشى، زيرا اين دو، آدمى را به هلاكت مىكشانند.
4- گناهى كه بخشوده نشود
«مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا تُغْفَرُ : لَيْتَنى لا أُؤاخَذُ إِلاّ بِهذا. ثُمَّ قالَ: أَلاِْشْراكُ فِى النّاسِ أَخْفى مِنْ دَبيبِ الَّنمْلِ عَلَى الْمَسْحِ الاَْسْوَدِ فِى اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ.»:
از جمله گنـاهانى كـه آمرزيده نشود ايـن است كه [آدمى ] بگويد: اى كاش مرا به غير از اين گناه مؤاخذه نكنند. سپس فرمود: شرك در ميان مردم از جنبش مورچه بر روپوش سياه در شب تار نهانتر است.
5- نزديكتر به اسم اعظم
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللّهِ الاَْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَيْنِ إِلى بَياضِها.»:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» به اسم اعظم خدا، از سياهى چشم به سفيدىاش نزديكتر است.
6- دوستى نيكان و دشمنى بدان
«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضيلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَيْنٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْىٌ عَلَى الْفُجّارِ.»:
دوستى نيكان به نيكان، ثوابست براى نيكان. و دوستى بدان به نيكان، فضيلت است براى نيكان. و دشمنى بدان با نيكان، زينت است براى نيكان. و دشمنى نيكان با بدان، رسوايى است براى بدان.
7- سلام نشانه تواضع
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:
از جمله تواضع و فروتنى، سلام كردن بر هر كسى است كه بر او مىگذرى، و نشستن در پايين مجلس است.
8- خنده بيجا
«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْكُ مِنْ غَيْرِ عَجَب.»:
خنده بيجا از نادانى است.
9- همسايه بد
«مِنَ الْفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأى سَيِّئَةً أَفْشاها.»:
از بلاهاى كمرشكن، همسايه اى است كه اگر كردار خوبى را بيند نهانش سازد و اگر كردار بدى را بيند آشكارش نمايد.
10- پندى گويا و جامع
«أُوصيكُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ الْوَرَعِ فى دينِكُمْ وَالاِْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَديثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(صلى الله عليه وآله وسلم) صَلُّوا فى عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذا وَرَعَ فى دينِهِ وَ صَدَقَ فى حَديثِهِ وَ أَدَّى الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قيلَ: هذا شيعِىٌ فَيَسُرُّنى ذلِكَ. إِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا زَيْنًا وَ لا تَكُونُوا شَيْنًا، جُرُّوا إِلَيْنا كُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبيح، فَإِنَّهُ ما قيلَ فينا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قيلَ فينا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ كَذلِكَ.»:
لَناحَقٌّ فى كِتابِ اللّهِ وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ وَ تَطْهيرٌ مِنَ اللّهِ لا يَدَّعيهِ أَحَدٌ غَيْرُنا إِلاّ كَذّابٌ. أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ(صلى الله عليه وآله وسلم)فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُواما وَصَّيْتُكُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُكُمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكُمْ السَّلامَ.»:
شما را به تقواى الهى و پارسايى در دينتان و تلاش براى خدا و راستگويى و امانتدارى درباره كسى كه شما را امين دانسته ـ نيكوكار باشد يا بدكار ـ و طول سجود و حُسنِ همسايگى سفارش مىكنم. محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم)براى همين آمده است. در ميان جماعت هاى آنان نماز بخوانيد و بر سر جنازه آنها حاضر شويد و مريضانشان را عيادت كنيد. و حقوقشان را ادا نماييد، زيرا هر يك از شما چون در دينش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته مىشود: اين يك شيعه است، و اين كارهاست كه مرا خوشحال مىسازد. تقواى الهى داشته باشيد، مايه زينت باشيد نه زشتى، تمام دوستى خود را به سوى ما بكشانيد و همه زشتى را از ما بگردانيد، زيرا هر خوبى كه درباره ما گفته شود ما اهل آنيم و هر بدى درباره ما گفته شود ما از آن به دوريم. در كتاب خدا براى ما حقّى و قرابتى از پيامبر خداست و خداوند ما را پاك شمرده، احدى جز ما مدّعى اين مقام نيست، مگر آن كه دروغ مىگويد. زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ كنيد و زياد قرآن را تلاوت نماييد و زياد بر پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) سلام و تحيّت بفرستيد. زيرا صلوات بر پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ كنيد و شما را به خدا مىسپارم، و سلام بر شما.
11- انديشه در كار خدا
«لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فى أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت كردن به زيادى روزه و نماز نيست، بلكه [حقيقتِ] عبادت، زياد در كار خدا انديشيدن است.
12- پليدى خشم
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، كليد هر گونه شرّ و بدى است.
13- ويژگى هاى شيعيان
«شيعَتُنا الْفِئَـةُ النّاجِيَةُ وَالْفِرْقَةُ الزّاكِيَةُ صارُوا لَنا رادِئًا وَصَوْنًا وَ عَلَى الظَّلَمَةِ أَلَبًّا وَ عَوْنًا سَيَفْجُرُ لَهُمْ يَنابيعُ الْحَيَوانِ بَعْدَ لَظْىِ مُجْتَمَعِ النِّيرانِ أَمامَ الرَّوْضَةِ.»:
پيروان ما، گروه هاى نجات يابنده و فرقه هاى پاكى هستند كه حافظان [آيين] مايند، و ايشان در مقابل ستمكاران، سپر و كمككار ما [هستند]. به زودى چشمه هاى حيات [منجىِ بشريّت] بعد از گدازه توده هاى آتش! پيش از ظهور براى آنان خواهد جوشيد.
14- ناآرامى كينه توز
«أَقَلُّ النّاسِ راحَةً أَلْحُقُودُ.»:
كينه توز ، ناآرامترينِ مردمان است.
15- پارساترين مردم
«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَى الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.»:
پارساترين مردم كسى است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترين مردم كسى است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك نمايد. كوشننده ترين مردم كسى است كه گناهان را رها سازد.
16- وجود مؤمن
«أَلْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَى الْكافِرِ.»:
مؤمن براى مؤمن ،بركت و بر كافر، اتمام حجّت است.
17- محصول اعمال
«إِنَّكُمْ فى آجال مَنْقُوصَة وَ أَيّام مَعْدُودَة وَ الْمَوْتُ يَأْتى بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعْ خَيْرًا يَحْصِدُ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرًّا يَحْصِدُ نِدامَةً، لِكُلِّ زارِع ما زَرَعَ لا يُسْبَقُ بَطىءٌ بِحَظِّهِ، وَ لا يُدْرِكُ حَريصٌ ما لَمْ يُقَدَّرُ لَهُ، مَنْ أُعْطِىَ خَيْرًا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِىَ شَرًّا فَاللّهُ وَقاهُ.»:
شما عمر كاهنده و روزهاى برشمرده اى داريد، و مرگ به ناگهان مىآيد، هر كس تخم خيرى بكارد به خوشى بِدْرَوَد، و هر كس تخم شرّى بكارد به پشيمانى بِدْرَوَد. هر كه هر چه بكارد همان براى اوست. كُندكار را بهره از دست نرود و آزمند آنچه را مقدرّش نيست در نيابد، هر كه به خيرى رسد خدايش داده، و هر كه از شرّى رهد خدايش رهانده.
18- شناخت احمق و حكيم
«قَلْبُ الأَحْمَقِ فى فَمِهِ وَ فَمُ الْحَكيمِ فى قَلْبِهِ.»:
قلب احمق در دهان او و دهان حكيم در قلب اوست.
19- تلاش براى رزق مقدّر
«لا يَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.»:
رزق و روزىِ ضمانت شده، تو را از كار واجب باز ندارد.
20- عزّتِ حقگرايى
«ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ إِلاّ ذَلَّ، وَلا أَخَذَ بِهِ ذَليلٌ إِلاّ عَزَّ.»:
هيچ عزيزى حقّ را رها نكند، مگر آن كه ذليل گردد و هيچ ذليلى به حقّ نياويزد، مگر آن كه عزيز شود.
21- دوست نادان
«صَديقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»:
دوست نادان، مايه رنج است.
22- بهترين خصلت
«خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَىْءٌ: أَلاِْيمانُ بِاللّهِ وَ نَفْعُ الاِْخْوانِ.»:
دو خصلت است كه بهتر و بالاتر از آنها چيزى نيست:ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.
23- نتيجه جسارت بر پدر
«جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ فى صِغَرِهِ تَدْعُوا إِلَى الْعُقُوقِ فى كِبَرِهِ.»:
جرأت و دليرى فرزند بر پدرش در كوچكى، سبب عاقّ و نارضايتى پدر در بزرگى مىشود.
24- بهتر از حيات و بدتر از مرگ
«خَيْرٌ مِنَ الْحَياةِ ما إِذا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ الْحَياةَ وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ ما إِذا نَزَلَ بِكَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ.»:
بهتر از زندگى چيزى است كه چون از دستش دهى، از زندگى بدت آيد، و بدتر از مرگ چيزى است كه چون به سرت آيد مرگ را دوست بدارى.
25- وابستگى و خوارى
«ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.»:
چه زشت است براى مؤمن، دلبستگى به چيزى كه او را خوار دارد.
26- نعمت بلا
«ما مِنْ بَلِيَّة إِلاّ وَ لِلّهِ فيها نِعْمَةٌ تُحيطُ بِها.»:
هيچ بلايى نيست، مگر اين كه در آن از طرف خدا نعمتى است.
27- اكرام بدون افراط
«لا تُكْرِمِ الرَّجُلَ بِما يَشُقُّ عَلَيْهِ.»:
هيچ كس را طورى اكرام مكن كه بر او سخت گذرد.
28- ارزش پند پنهان
«مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرًّا فَقَدْ زانَهُ، وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ.»:
هر كه در نهان، برادر خود را پند دهد او را آراسته، و هر كه آشكارا برادرش را پند دهد او را كاسته.
29- تواضع و فروتنى
«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا يُحْسَدُ عَلَيْها.»:
تواضع و فروتنى، نعمتى است كه بر آن حسد نبرند.
30- سختى تربيت نادان
«رِياضَةُ الْجاهِلِ وَ رَدُّ المُعْتادِ عَنْ عادَتِهِ كَالْمُعْجِزِ.»:
پرورش دادن نادان و ترك دادن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.
31- شادى بيجا
«لَيْسَ مِنَ الأَدَبِ إِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الَْمحْزُونِ.»:
اظهار شادى نزد غمديده، از بىادبى است.
32- جمال ظاهر و باطن
«حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالُ ظاهر، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالُ باطِن.»:
صورت نيكو، زيبايى ظاهرى است،و عقل نيكو، زيبايى باطنى است.
33- كليد تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَيْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْكَذِبَ.»:
تمام پليدى ها در خانه اى قرار داده شده و كليد آن دروغگويى است.
34- چشم پوشى از لغزش و يادآورى احسان
«خَيْرُ إِخْوانِكَ مَنْ نَسِىَ ذَنْبَكَ وَ ذَكَرَ إِحْسانَكَ إِلَيْهِ.»:
بهترين برادران تو كسى است كه خطايت را ناديده گيرد و احسانت را يادآور شود.
35- مدح نالايق
«مَنْ مَدَحَ غَيْرَالمُسْتَحِقِّ فَقَدْ قامَ مَقامَ المُتَّهَمِ.»:
هر كه نالايقى را ثنا گويد، خود در موضعِ اتّهام قرار گيرد.
36- راه دوست يابى
«مَنْ كانَ الْورَعُ سَجِيَّتَهُ، وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ كَثُرَ صَديقُهُ.»:
كسى كه پارسايى خوى او، و بخشندگى طبيعت او، و بردبارى خصلت او باشد دوستانش بسيار شوند.
37- انس با خدا
«مَنْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»:
كسى كه با خدا مأنوس باشد، از مردم گريزان گردد.
38- خرابى مناره ها و كاخ ها
«إِذا قامَ الْقائِمُ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَنائِرِ وَ الْمَقاصيرِ الَّتى فِى الْمَساجِدِ.»:
هنگامى كه قائم(عليه السلام) قيام كند، دستور به خرابى مناره ها و كاخ هاى مساجد دهد.
39- نماز شب، سير شبانه
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا يُدْرَكُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّيْلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفرى است كه جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
40- ادبى بسنده
«كَفاكَ أَدَبًا تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ غَيْرِكَ.»:
در مقام ادب براى تو همين بس كه آنچه براى ديگران نمىپسندى، خود، از آن دورى كنى.
گُربه (در پهلوی: گوربک،جانوری اهلی از خانواده گربهسانان و یک حیوان گوشتخوار است.
گربهها از ۶ تا ۷ ماهگی بالغ میشوند و توانایی تولید مثل دارند، مادهها تا ۸ سالگی و نرها تا ۱۰ سالگی قابلیت جفتگیری دارند. دوره آبستنی گربه نیز بین ۶۱ تا ۶۸ روز (متوسط ۶۳ روز) است.
در زبان کودکانه گربه را پیشی مینامند و جالب اینکه در زبان ترکی نیز گربه را پیشیک می گویند. در اصطلاح، به گربههایی با پشم های بلند گربهٔ بُراق گفته میشود.
نژادهای گربه
- فهرست نژاد گربهها
- گربهٔ ایرانی
- گربهٔ بنگال(تصویر)
- گربهٔ آنگورا.
- گربهٔ سیامی
- گربهٔ حبشی
- گربهٔ برمهای
- گربهٔ مشرقی
اندامشناسی
اندازه
گربهها معمولاً وزنی بین ۲/۵ تا ۷ کیلوگرم (۵/۵ تا ۱۶ پوند) دارند، اگرچه در بعضی گونههای خاص وزن گربه تا ۱۱٫۳ کیلوگرم (۲۵ پوند) نیز میرسد. گربههایی هم بودهاند که به علت پرخوری تا ۳۰ کیلوگرم وزن داشتهاند. از طرف دیگر در برخی گونههای گربههای کوچک وزن گربه کمتر از ۱۰۹ گرم است.
چشمها
گربه ها معمولا حیواناتی هستند که در شب بیشتر زندگی می کنند تا در روز.علت برق زدن چشم گربهها در شب وجود پوششی به نام پرده درخشان در چشم آنها است که به دید بهتر آنها در نور کم کمک میکند.
استخوان بندی
گربهها هم همانند اکثر پستانداران دارای ۷ مهره گردنی, ۱۳ مهره صدری(مهرههای پشت سینه، که انسان دارای ۱۲ مهره از این نوع است), ۷ مهره کمری (انسان دارای ۵ مهره از این نوع است), ۳ مهره خاجی (مهرههای قرار گرفته در قسمت انتهایی بدن که انسان به علت نوع ایستادن دارای ۵ مهره از این نوع است) و به جز «گربه مانکس» ۲۲ یا ۲۳ مهره دمی(انسان دارای ۳ تا ۵ مهره از این نوع است) هستند. تعداد بیشتر مهرهها در کمر و سینه گربه در مقایسه با انسان باعث انعطافپذیری و تحرک بیشتر این حیوان میشود. گربه از مهرههای انتهایی دم برای حفظ تعادل در حرکات سریع استفاده میکند. استخوانهای چنبر (ترقوه) گربه دارای قابلیت جابجایی هستند بدین ترتیب گربه قابلیت دارد از هر مجرایی که سرش از آن بگذرد، عبور کند.
دهان
گربهها از دندانهای بسیار خوبی برای شکافتن گوشتها برخوردارند. دندان آسیاب اول و دندان اسیاب کوچک در این حیوان با هم جفتی را تشکیل میدهند که برای شکافتن گوشت همچون قیچی عمل میکند. البته گرگها نیز دارای چنین مکانیسمی هستند و در بسیاری از گربه سانان این مکانیسم از این پیشرفتهتر است. زبان گربه دارای برآمدگیهای ریزی است که از آنها برای نگه داشتن و شکافتن گوشت یا لاشه استفاده میکند. بر روی این برآمدگیها یا تیغهای کوچک نوعی ماده خاص وجود دارد که به گربه در هنگام تمیز کردن آنها کمک میکند. این برآمدگیها مانند قلابهای ریزی هستند که به سمت عقب خوابیدهاند و به این صورت اجازه نمیدهند گوشت از دهان گربه خارج شود.
تصویر یک گربه در حال خمیازه کشیدن.
گربه به وسیله دهان و زبان خود قادر به تولید انواع مختلفی از صداها هستند که شامل: میو کردن (مرنو کردن)، خرخر کردن، خرناس کشیدن، جیرجیر کردن، نالیدن و... میشود.
گوشها
۳۲ ماهیچه متفاوت در هر گوش گربه به حیوان اجازه میدهند تا یک شنوایی کنترل شدهداشته باشد. بدین صورت گربه میتواند هر کدام از گوشهای خود را آزادانه نسبت به دیگری حرکت دهد؛ با این قابلیت گربه میتواند در حالی که در یک جهت حرکت میکند گوش خود را در جهت مخالف بچرخاند همچنین بیشتر گربهها میتوانند گوشهای خود را به سمت بالا بگیرند. برعکس سگها، گربههای دالگوش (با گوشهای آویزان) بسیار نایابند (گونه Scottish Fold به علت جهش ژنتیکی دالگوش است). در هنگام عصبانیت یا وحشتزدگی گربه گوشهای خود را میخواباند. گربهها همچنین در زمان بازی یا زمانی که صدایی از پشت سر بیاید گوشهای خود را به سمت عقب میچرخانند.
پاها
گربهها هم مانند سگها از جمله حیوانات پنجهرو هستند. این حیوانات دقیقا بر روی پنجههای خود حرکت میکنند. گربهها قادرند خیلی بادقت حرکت کنند. این یکی از قابلیتهای گربه سانان است بدین ترتیب این حیوانات قادرند با کمترین صدا حرکت کنند. گربهها میتوانند در هنگام راه رفتن پنجههای عقبی خود را دقیقا بر روی مکان پنجههای جلویی قرار دهند؛ این قابلیت نهتنها به بی صدا حرکت کردن حیوان کمک میکند بلکه بدین ترتیب گربه همیشه از جایگاه پاهای عقبی خود مطمئن است. این قابلیت مخصوصا در زمینهای ناهموار برای حیوان مفید است.
تصویری نزدیک از پنجه گربه.
برعکس سگها و دیگر پستانداران گربهها برای راه رفتن هر دو پای خود را بر روی مکانی قرار میدهند و سپس دو پای دیگر را جلو میآورند. اما بیشتر پستانداران پاهای خود را به نوبت از روی زمین بر میدارند. گربهها این قابلیت خود را با یورتمه رفتن در شترها، زرافهها، برخی اسبهای آهستهگام و تعداد کمی از پستانداران شریک هستند.
مانند دیگر گونههای شاخه گربه سانان البته بجز چیتاها، چنگالهای گربه هم حالت جمع شونده دارند. در حالت عادی و آرام گربه چنگالهای این حیوان به وسیله پوست پوشیده شده و به صورت پنجه هستند. این قابلیت باعث میشود تا چنگالهای حیوان تیز بماند و از گیر کردن چنگالها به زمین و ایجاد صدا در موقع شکار جلوگیری میکند. چنگالهای پاهای جلویی گربه همیشه از چنگالهای عقبی تیزترند اما گربهها میتوانند با اراده کامل چنگالهای هر کدام از پاهایشان را باز کنند. آنها از چنگالهای خود برای دفاع، شکار کردن، بالارفتن از سطوح، پاره کردن و یا کشیدن اجسامی که دارای پوستهای نرم هستند استفاده میکنند. گیر کردن پنجه گربه در سطوحی مانند فرش، موکت یا پارچههای کلفت در صورتی که گربه قادر به آزاد کردن خود نباشد میتواند موجب آسیب دیدن حیوان شود.
بیشتر گربهها دارای پنج چنگال بر روی پنجههای جلوی و چهار یا پنج چنگال بر روی پنجههای عقب هستند. این بدلیل یک جهش ژنتیکی کهن است اما با این حال گربههای خانگی از تعداد چنگالهای بیشتری برخوردارند.[۶]
فیل یا پیل نام حیوانی بزرگجثه از راسته خرطومداران (Proboscidea) از خانواده فیلان (Elephantidae) است که بیشتر بومی هندوستان و آفریقا میباشد.
فیلها سنگینترین جانوران خشکی هستند.دو گونه فیل وجود دارد؛ یکی فیل آفریقایی که در آفریقا زندگی میکند و دیگری هم فیل هندی که ساکن هند است.این جانوران از خرطوم دراز خود به عنوان دست استفاده می کنند و با آن غذا و آب را در دهان خود می گذارند. جنس عاج فیلها مانند جنس دندان است. فیلهای نر از عاج برای جنگیدن استفاده می کنند.
فیلها احتیاجی به دفاع از سرزمینی که در آن زندگی میکنند ندارند٬ چون به نظر میرسد همسایگانشان را میشناسند و با آنها روابط دوستانه دارند. آنها قدرت بینایی ضعیفی دارند ولی حس شنوایی و بویایی آنها بسیار خوب است.اگر یکی از فیلها احساس خطر کند٬ همهٔ گله گوش به زنگ میشود.
با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی ننمود...
پروین اعتصامی، شاعره نامدارمعاصر معاصر ایران از گویندگان قدر اول زبان فارسی است که با تواناترین گویندگان مرد برابری کرده وب به گواهی اساتید و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است.
در جامعه ما با همه اهتمام و نظام فکری اسلام به تعلیم و تربیت عموم و لازم شمردن پرورش فکری و تقویت استعدادهای زن و مرد، باز برای جنس زن به علت نظام مرد سالاری امکان تحصیل و پرورش تواناییهای ذوق کم بوده و روی همین اصل تعداد گویندگان و علماء زن ایران در برابر خیل عظیم مردان که در این راه گام نهاده اند؛ ناچیز مینماید و پروین در این حد خود منحصر به فرد است.
رمز توفیق این ارزشمند زن فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی؛ معجزه تربیت و توجه پدر نامور اوست که علی رغم محرومیت زن ایرانی از امکانات تحصیل و فقدان مدارس دخترانه، خود به تربیت او همت گماشت و دختر با استعداد و با سرمایه معنوی خود را به مقامی که در خورد او بود رسانید.
پدر پروین میرزا یوسف اعتصامی (اعتصام الملک) پسر میرزا ابراهیم خان مستوفی ملقب به اعتصام الملک از اهالی آشتیان بود که در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همان شهر زیست.
یوسف اعتصام الملک در 1291 هـ.ق در تبریز به دنیا آمد. ادب عرب و فقه و اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم و زبانهای ترکی و فرانسه را در تبریز آموخت و در لغت عرب احاطه کامل یافت. هنوز بیست سال از عمرش نرفته بود که کتاب (قلائد الادب فی شرح اطواق الذهب) را که رساله ای بود در شرح یک صد مقام از مقامات محمود بن عمر الزمخشری در نصایح و حکم و مواعظ و مکارم اخلاق به زبان عربی نوشت که به زودی جزء کتابهای درسی مصریان قرار گرفت. چندی بعد کتاب (ثورة الهند یا المراة الصابره) او نیز مورد تحسین ادبای ساحل نیل قرار گرفت .
کتاب (تربیت نسوان) او که ترجمه (تحریر المراة) قاسم امین مصری بود به سال 1318 هـ.ق انتشار یافت که در آن روزگار تعصب عام و بی خبری عموم از اهمیت پرورش بانوان در جامعه ایرانی رخ مینمود.
اعتصام الملک از پیش قدمان راستین تجدد ادبی در ایران و به حق از پیشوایان تحول نثر فارسی است. چه او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقش بسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد کتاب در بهار 1328 هـ.ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی به نام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی- ادبی- اخلاقی- تاریخی- اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند.
رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی در روز 25 اسفند سال 1285 شمسی در تبریز تولد یافت و از ابتدا زیر نظر پدر به رشد پرداخت.
در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد وی قرار گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد میآمدند بهرهها یافت و همواره آنان را از قریحه سرشار و استعداد خارقالعاده خویش دچار حیرت میساخت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیف که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه میکرد طبع آزمائی مینمود و به پرورش ذوق میپرداخت.
در تیر ماه سال 1303 شمسی برابر با ماه 1924 میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره میشد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل خطابه ای با عنوان ” زن و تاریخ” ایراد کرد.
او در این خطابه از ظلم مرد به شریک زندگی خویش که سهیم غم و شادی اوست سخن میگفت. خانم میس شولر، رئیس مدرسه امریکایی دختران خاطرات خود را از تحصیل و تدریس پروین در آن مدرسه چنین بیان میکند.
“پروین، اگر چه در همان اوان تحصیل در مدرسه آمریکایی نیز معلومات فراوان داشت، اما تواضع ذاتیش به حدی بود که به فرا گرفتن مطلب و موضوع تازه ای که در دسترس خود مییافت شوق وافر اظهار مینمود.”
خانم سرور مهکامه محصص از دوستان نزدیک پروین که گویا بیش از دوازده سال با هم مراوده و مکاتبه داشتند او را پاک طینت، پاک عقیده، پاک دامن، خوش خو، خوش رفتار، در مقام دوستی متواضع و در طریق حقیقت و محبت پایدار توصیف میکند.
پروین در تمام سفرهایی که با پدرش در داخل و خارج ایران مینمود شرکت میکرد و با سیر و سیاحت به گسترش دید و اطلاعات و کسب تجارب تازه میپرداخت.
این شاعر آزاده، پیشنهاد ورود به دربار را با بلند نظری نپذیرفت و مدال وزارت معارف ایران را رد کرد.
پروین در نوزده تیر ماه 1313 با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت.
شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانه ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همگامی این دو طبع مخالف نمیتوانست دیری بپاید و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از کابین طلاق گرفت.
با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی ننمود.
بعد از آن واقعه تأثیرانگیز پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت و به کار سرودن اشعار ناب خود نیز ادامه میداد. تا اینکه دست اجل او را در 34 سالگی از جامعه ادبی گرفت در حالی که بعد از آن سالها میتوانست عالی ترین پدیدههای ذوقی و فکری انسانی را به ادبیات پارسی ارمغان نماید. به هرحال در شب 16 فروردین سال 1320 خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی بخاک سپردند.
در تهران و ولایات، ادبا و شعرا از زن و مرد اشعار و مقالاتی در جراید نشر و مجالس یادبودی برای او برپا کردند.
در سال 1314 چاپ اول دیوان پروین اعتصامی، شاعره توانای ایران، به همت پدر ادیب و گرانمایه اش انتشار یافت و دنیای فارسی زبان از ظهور بلبل داستانسرای دیگری در گلزار پر طراوت و صفای ادب فارسی آگاهی یافت و از غنچه معطر ذوق و طبع او محفوظ شد.
پروین برای سنگ مزار خود نیز قطعه اندوهباری سروده که هم اکنون بر لوح نماینده مرقدش حک شده است.
ویژگی سخن
او در قصایدش پیرو سبک متقدمین به ویژه ناصرخسرو است و اشعارش بیشتر شامل مضامین اخلاقی و عرفانی میباشد. پروین موضوعات حکمتی و اخلاقی را با چنان زبان ساده و شیوایی بیان میدارد که خواننده را از هر طبقه تحت تاثیر قرار میدهد. او در قدرت کلام و چیره دستی بر صنایع و آداب سخنوری هم پایهی گویندگان نامدار قرار داشته و در این میان به مناظره توجه خاص دارد و این شیوهء را که شیوهء شاعران شمال و غرب ایران بود احیاء مینماید. پروین تحت تاثیر سعدی و حافظ بوده و اشعارش ترکیبی است از دو سبک خراسانی و سبک عراقی.
چاپ اول دیوان که آراسته به دیباچه پر مغز شاعر و استاد سخن شناس ملک الشعرای بهار و حاوی نتیجه بررسی و تحقیق او در تعیین ارزش ادبی و ویژگیهای سخن پروین بود شامل بیش از یک صد و پنجاه قصیده و مثنوی در زمان شاعر و با قطعه ای در مقدمه از خود او تنظیم شده بود. پروین با اعتقاد راسخ به تأثیر پدر بزرگوارش در پرورش طبعش، دیوان خود را به او تقدیم میکند.
قریحه سرشار و استعداد خارقالعاده پروین در شعر همواره موجب حیرت فضلا و دانشمندانی بود که با پدرش معاشرت داشتند، به همین جهت برخی بر این گمان بودند که آن اشعار از او نیست.
پروین اعتصامی بی تردید بزرگترین شاعر زن ایرانی است که در طول تاریخ ادبیات پارسی ظهور نموده است. اشعار وی پیش از آنکه به صورت دیوان منتشر شود در مجلد دوم مجله بهار که به قلم پدرش مرحوم یوسف اعتصام الملک انتشار مییافت چاپ میشد (1302 ـ 1300 خورشیدی) دیوان اشعار پروین اعتصامیکه شامل 6500 بیت از قصیده و مثنوی و قطعه است تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است.
مقدمه دیوان به قلم شادروان استاد محمد تقی ملک الشعرای بهار است که پیرامون سبک اشعار پروین و ویژگیهای اشعار او نوشته است.
سخن آخر
عمر پروین بسیار کوتاه بود، کمتر زنی از میان سخنگویان اقبالی همچون پروین داشت که در دورانی این چنین کوتاه شهرتی فراگیر داشته باشد. پنجاه سال و اندی است که از درگذشت این شاعره بنام میگذرد و همگان اشعار پروین را میخوانند و وی را ستایش میکنند و بسیاری از ابیات آن به صورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاری گشته است.
شعر پروین شیوا، ساده و دلنشین است. مضمونهای متنوع پروین مانند باغ پرگیاهی است که به راستی روح را نوازش میدهد. اخلاق و همه تعابیر و مفاهیم زیبا و عادلانه آن چون ستاره ای تابناک بر دیوان پروین میدرخشد چنانکه استاد بهار در مورد اشعار وی میفرمایند پروین در قصاید خود پس از بیانات حکیمانه و عارفانه روح انسان را به سوی سعی و عمل امید، حیات، اغتنام وقت، کسب کمال، همت، اقدام نیک بختی و فضیلت سوق میدهد. وی این قطعه را برای سنگ مزار خود سروده است.
اینکه خاک سیهش بالین است/اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی ز ایام ندید/هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آن همه گفتار امروز/سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند/دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست/سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد/هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جا برسی/آخرین منزل هستی این است
آدمیهر چه توانگر باشد/چون بدین نقطه رسید مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند/چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن/دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آنکس که در این محنت گاه/خاطری را سبب تسکین است
آشنایی با افغانستان
جهان > آسیا- همشهری آنلاین:
افغانستان یکی از همسایگان شرقی ایران است که سالیان متمادی است جنگهای مختلف در آن جریان دارد. مساحت افغانستان ۶۵۲ هزار و ۲۲۵ کیلومتر مربع است.
این کشور با کشورهای ایران از غرب، ترکمنستان از شمال، ازبکستان از شمال، تاجیکستان از شمال، چین از شرق، کشمیر از جنوب شرقی و پاکستان از جنوب هممرز است.
تابستانهای آن گرم و زمستانهایش سرد است. یکی از مهمترین مشخصههای جغرافیایی افغانستان کوهستانی بودن آن است. یکی از دلایلی که جنگهای افغانها اغلب طولانی است همین کوهستانی بودن افغانستان است.
افغانستان به آبهای آزاد دسترسی ندارد و به دلیل نداشتن سیستم مناسب برای بازیافت زبالهها و تصفیه، اغلب منابع آب آن آلوده است.
در طول سالهای گذشته وضعیت بیثبات سیاسی و جنگهای روی داده در آن و همچنین آلودگی آب آسیب زیادی به حیات وحش زده است. پلنگ، سمور، غزالهای وحشی و قوچ از جمله حیواناتی هستند که در این کشور در معرض انقراض قرار دارند.
بر اساس آمارهای سال 2007 میلادی 31 میلیون و 889 هزار و 923 نفر در این کشور زندگی میکنند که میانگین سنی آنها 6/17 سال است. امید به زندگی در این کشور 43/77سال است. بزرگترین مشکل در این کشور از نظر بهداشتی بیماریهایی است که از طریق آب و غذای آلوده منتقل میشوند مانند اسهال باکتریایی و هپاتیت.
42 درصد مردم آن پشتو، 27 درصد تاجیک، 9 درصد هزاره، 9 درصد ازبک هستند. 80 درصد مردم آن سنی و 19 درصد شیعهاند.
از تاریخ ۱۷۴۷ میلادی که پس از مرگ نادرشاه افشار احمدخان سدوزایی خود را حاکم افغانستان کرد، تا زمان استقلال افغانستان در سال ۱۹۱۹ میلادی، این کشور به زیر سلطه دو امپراطوری آن دوران، بریتانیا و روسیه در آمده بود.
در سال ۱۹۷8 میلادی در این کشور کودتا شد و دولت کمونیست بر سر کار آمد. در سال ۱۹۹۲ یک نیروی خودجوش و چریکی به نام مجاهدین در این کشور شکل گرفت که رژیم کمونیستی ۱۵ ساله را شکست داد.
آنگونه که در دانشنامه اینترنتی ویکی پدیا آمده است، مجاهدین موفق به تشکیل دولت ملی نشدند و جای آنها را طالبان گرفت. طالبان نتوانستند بقایای مجاهدین را که بر علیه آنها مقاومت میکردند به طور کامل سرکوب کند. رژیم طالبان با حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری امریکا از هم پاشید.
از سال ۲۰۰۱ میلادی بعد از کنفرانس بن (Bonn) در اثر توافق گروههای افغان دولت موقت به رهبری حامد کرزی روی کار آمد. حکومت در ۷ دسامبر ۲۰۰۴ میلادی به ریاست جمهوری حامد کرزی شکل گرفت و در ۱۹ دسامبر سال ۲۰۰۵ نیز انتخاب مجلس قانونگذاری آن را تکمیل کرد.
سیاست در افغانستان
افغانستان عضو سازمان ملل و اکو است.
حکومت در این کشور جمهوری اسلامی است. این کشور دو مجلس دارد: مجلس نمایندگان با ۲۴۹ عضو و مجلس سنا با ۱۰۲ عضو. سن قانونی در این کشور 18 سالگی است.
نظام قضایی این کشور تلفیقی از قوانین شهروندی و دینی است. هماکنون احزاب زیادی در این کشور در حال فعالیت هستند.
اقتصاد در افغانستان
اقتصاد افغانستان در حال نوسازی خود پس از سالها جنگ و درگیری است. با این حال پس از فروپاشی طالبان در سال 2001 رو به رشد نهاده است.
درآمد ناخالص داخلی این کشور در سال 2004 میلادی 5/21میلیارد دلار بود که رقم چندان بالایی نیست. 15 میلیون نفر در این کشور شاغل هستند و نرخ بیکاری در آن 40 درصد است. نرخ تورم در این کشور در سال 2005 میلادی 3/16 درصد بود.
53 درصد از مردم این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند و به دلیل همین وضعیت نامناسب اقتصادی و فقر است که بخش زیادی از مردم آن به کشورهای همسایه از جمله ایران و برخی کشورهای آمریکایی و اروپایی مهاجرت کردهاند.
حدود ۸۱ درصد مردم این کشور در بخش کشاورزی،۱۱ درصد در صنعت (اغلب بافندگی) و ۹ درصد در بخش خدمات مشغول به کارند.
22 درصد محصولات این کشور به هند، 21 درصد به پاکستان، 6/14 درصد به آمریکا، 3/6درصد به انگلیس، 5/5درصد به دانمارک و 3/4درصد به فنلاند صادر میشود.
واردات به افغانستان هم از کشورهای پاکستان 5/37 درصد، آمریکا 9/11 درصد، آلمان 1/7و هند 1/5درصد است.
بیشترین بدهی این کشور به روسیه و نیز صندوق بینالمللی پول است که به هشت میلیارد دلار میرسد. پس از سقوط طالبان بیش از ۶۰ کشور جهان قول کمک به این کشور را دادند که به فاصله ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ میلادی 9/8 میلیارد دلار به این کشور کمک بلاعوض کنند.
واحد پول آن افغانی نام دارد که از سال۲۰۰۰ به بعد ارزشها به نسبت دلار رو به بهبودی دارد.
صنایع زیادی در افغانستان موجود نیست. با این حال صنعت قالیبافی، فرشهای دستی، گلیم و نمد در این کشور به طور خودجوش وجود دارد. افغانستان سالانه حدود دو و نیم میلیون متر مربع فرش صادر می کند.
مردم افغانستان
مردم افغانستان به یکی از زبانهای دری (فارسی) ۵۰ درصد، پشتو ۳۵ درصد، ازبکی، ترکمنی، پشهیی، نورستانی و بلوچی سخن میگویند. بر اساس قانون اساسی افغانستان، زبانهای دری و پشتو زبانهای رسمی دولت افغانستان است.
زبان غالب در کابل پایتخت و بیشتر شهرهای شمال، مرکز و شمال غرب افغانستان دری است. زبان غالب در شهرهای قندهار و جلال آباد و بیشتر شهرهای جنوب شرق افغانستان پشتو است. زبان غالب در شهرهای شبرغان و میمنه، ازبکی است.
۳۶ درصد از افراد بالای ۱۵ سال در این کشور میتوانند بخوانند و بنویسند. در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی در دهه ۹۰، شالوده آموزش و پرورش افغانستان از هم پاشید.
در دورهٔ قدرت طالبان حتی دختران خانهنشین شده و اجازهٔ تحصیل از آنها گرفته شد. در این دوره، به جای درسهای علمی مانند شیمی و فیزیک در مدارس، بیشتر بر آموزشهای مذهبی تاکید میشد.
در حال حاضر ۱۳ دانشگاه و ۶ مرکز تربیت معلم در سراسر افغانستان وجود دارد. 10 درصد بودجه سالانه افغانستان به امور آموزشی اختصاص دارد، که از این میان هفت درصد آن مربوط به وزارت معارف (آموزش وپرورش) است، یک درصد مربوط به نهادهای تحقیقاتی و یک درصد مربوط به آموزش عالی است.
ارتباطات در افغانستان
افغانستان هماینک دارای یک سازمان رسانهای ملی به نام «رادیو تلویزیون ملی افغانستان» (RTA) است که یک کانال تلویزیونی و یک کانال رادیویی دارد.
علاوه بر RTA نزدیک به ۱۰۰ شبکه رادیویی و حدود ۱۰ شبکه تلویزیون خصوصی در این کشور وجود دارد.
رشد و توسعه نظام ارتباطی افغانستان به دلیل کوهستانی بودن این کشور بسیار کند صورت میگیرد که مستلزم توسعه کیفی در زمینه ماهوارهاست.
افغانستان در یک نگاه
پایتخت |
کابل |
مساحت |
647،500 |
واحد پول |
افغانی |
آدرس اینترنتی |
af. |
دلتا در دانش جغرافیا زمینی است مثلثی شکل که از آبرفت رودخانه پدید آمده باشد.
دلتا زمانی تشکیل میشود که مقدار رسوبی که به وسیله رودخانه به دریا میرسد، بیش از مقداری باشد که بر اثر جزر و مد، امواج و جریانهای دریایی پراکنده میشود[۱]. این نام را یونانیها به ملاقی نیل و مدیترانه به دلیل شکل مثلث مانند و شباهت آن به حرف دلتا در الفبای یونانی داده بودند.[۲]
این زمین سهگوش با خاک رسوبیش در دهانه رود با دریا قرار میگیرد. خاک این سرزمین برای کشاورزی مناسب است. دلتاها معمولاً در سرزمینهای هموار تشکیل میشوند. چون رود در مسیر خود آبرفتها را انباشته میکند و باعث میشود که ارتفاع آن قسمت از دیگر قسمتها بیشتر شود. بنابراین رود چند شاخه شده و از مسیر جدیدی به سمت دریا میرود. این روند برای هر شاخه چندین بار تکرار میشود تا دلتا تشکیل شود. رودها آبرفتها را در دهانهٔ خود، یعنی جایی که به دریا می ریزند، انباشته می کنند.از انباشته شدن آبرفتها در دهانهٔ رودها دلتاهای پهناوری به وجود می آید. با انباشته شدن دایمی آبرفت ها، دلتاها پیوسته توسعه می یابند، در آب دریا پیش می روند و جاهای مناسبی برای کشاورزی به وجود می آورند. وجود این دلتاها در زمینهای بسیار هموار ممکن است خطر بروز سیلابها را افزایش دهد.
زندگینامه امام محمد باقر(ع)
نام مبارك امام پنجم محمد بود .
لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ,بدين جهت كه : درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت .
القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كردهاند كه هريك بازگوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
كنيه امام ابوجعفر بود .
مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع )است .
بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسين ( ع ) ميرسيد .
پدرش حضرت سيدالساجدين , امام زين العابدين , على بن الحسين ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدينه جانگداز كربلا همراه پدر و در كنار جدش حضرت سيدالشهداء كودكى بود كه به چهارمين بهار زندگيش نزديك ميشد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى كه سال درگذشت امام زين العابدين ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114 ه . يعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است .
در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفرصادق ( ع ) مسائلى مانند انقراض امويان و بر سر كار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسى و ظهور سرداران و مدعيانى مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانى و ديگران مطرح است , ترجمه كتابهاى فلسفى و مجادلات كلامى در اين دوره پيش ميآيد , و عدهاى از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا ميشوند .
قاضيها و متكلمانى به دلخواه مقامات رسمى و صاحب قدرتان پديدميآيند و فقه و قضاء و عقايد و كلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراكز قدرت خلافت شرح و تفسير مينمايد , و تعليمات قرآنى - به ويژه مسأ له امامت و ولايت را , كه پس از واقعه عاشورا و حماسه كربلا , افكار بسيارى از حق طلبان را به حقانيت آل على ( ع ) متوجه كرده بود , و پرده از چهره زشت ستمكاران اموى ودين به دنيا فروشان برگرفته بود , به انحراف ميكشاندند و احاديث نبوى را دربوته فراموشى قرار ميدادند .
برخى نيز احاديثى به نفع دستگاه حاكم جعل كرده ويا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمكاران غاصب خلافت دگرگون مينمودند .
اينها عواملى بود بسيار خطرناك كه بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنهابايستند .
بدين جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وى امام جعفر صادق ( ع )از موقعيت مساعد روزگار سياسى , براى نشر تعليمات اصيل اسلامى و معارف حقه بهره جستند , و دانشگاه تشيع و علوم اسلامى را پايهريزى نمودند .
زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقى تعليمات پيامبر( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند , و ميبايست به تربيت شاگردانى عالم و عامل و يارانى شايسته و فداكار دست يازند , و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوين و تدريس كنند .
به همين جهت محضر امام باقر ( ع ) مركز علماء ودانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود .
در مكتب تربيتى امام باقر ( ع ) علم و فضيلت به مردم آموخته ميشد .
ابوجعفر امام محمد باقر ( ع )متولى صدقات حضرت رسول ( ص ) و اميرالمؤمنين ( ع ) و پدر و جد خود بود واين صدقات را بر بنى هاشم و مساكين و نيازمندان تقسيم ميكرد , و اداره آنهارا از جهت مالى به عهده داشت .
امام باقر ( ع ) داراى خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامى بود .
سيرت و صورتش ستوده بود .
پيوسته لباس تميز و نوميپوشيد .
در كمال وقار و شكوه حركت ميفرمود .
از آن حضرت ميپرسيدند : جدت لباس كهنه و كم ارزش ميپوشيد , تو چرا لباس فاخر بر تن ميكنى ؟ پاسخ ميداد : مقتضاى تقواى جدم و فرماندارى آن روز , كه محرومان و فقرا و تهيدستان زيادبودند , چنان بود .
من اگر آن لباس بپوشم در اين انقلاب افكار , نميتوانم تعظيم شعائر دين كنم .
امام پنجم ( ع ) بسيار گشادهرو و با مؤمنان و دوستان خويش برخورد بود .
با همه اصحاب مصافحه ميكرد و ديگران را نيز بدين كار تشويق ميفرمود .
در ضمن سخنانش ميفرمود : مصافحه كردن كدورتهاى درونى را از بين ميبرد و گناهان دوطرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - ميريزد .
امام باقر ( ع ) در صدقات و بخشش و آداب اسلامى مانند دستگيرى از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين وعيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينى , كمال مواظبت را داشت .
ميخواست سنتهاى جدش رسول الله ( ص ) را عملا در بين مردم زنده كند و مكارم اخلاقى را به مردم تعليم نمايد .
در روزهاى گرم براى رسيدگى به مزارع و نخلستانها بيرون ميرفت , و باكارگران و كشاورزان بيل ميزد و زمين را براى كشت آماده ميساخت .
آنچه ازمحصول كشاورزى - كه با عرق جبين و كد يمين - به دست ميآورد در راه خدا انفاق ميفرمود .
بامداد كه براى اداى نماز به مسجد جدش رسول الله ( ص ) ميرفت , پس از گزاردن فريضه , مردم گرداگردش جمع ميشدند و از انوار دانش و فضيلت اوبهرهمند ميگشتند .
مدت بيست سال معاويه در شام و كارگزارانش در مرزهاى ديگر اسلامى درواژگون جلوه دادن حقايق اسلامى - با زور و زر و تزوير و اجير كردن عالمان خودفروخته - كوشش بسيار كردند .
ناچار حضرت سجاد ( ع ) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر ( ع ) پس از واقعه جانگداز كربلا و ستمهاى بيسابقه آل ابوسفيان , كه مردم به حقانيت اهل بيت عصمت ( ع ) توجه كردند , در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأ له امامت و رهبرى , كه تنها شايسته امام معصوم است , سعى بليغ كردندو معارف حقه اسلامى را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند ; تا كار نشر فقه و احكام اسلام به جايى رسيد كه فرزند گرامى آن امام , حضرت امام جعفر صادق ( ع ) دانشگاهى با چهار هزار شاگرد پايهگذارى نمود , و احاديث و تعليمات اسلامى را در اكناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد .
امام سجاد ( ع )با زبان دعا و مناجات و يادآورى از مظالم اموى و امر به معروف و نهى از منكرو امام باقر ( ع ) با تشكيل حلقههاى درس , زمينه اين امر مهم را فراهم نمود ومسائل لازم دينى را براى مردم روشن فرمود .
رسول اكرم اسلام ( ص ) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بينى وحى الهى وظايفى را كه فرزندان و اهل بيت گرامياش در آينده انجام خواهند داد و نقشى را كه در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت , ضمن احاديثى كه از آن حضرت روايت شده , تعيين فرموده است .
چنان كه در اين حديث آمده است : روزى جابر بن عبدالله انصارى كه در آخر عمر دو چشم جهان بينش تاريك شده بود به محضر حضرت سجاد ( ع ) شرفياب شد .
صداى كودكى را شنيد , پرسيد كيستى ؟ گفت من محمد بن على بن الحسينم , جابر گفت : نزديك بيا , سپس دست او راگرفت و بوسيد و عرض كرد : روزى خدمت جدت رسول خدا ( ص ) بودم .
فرمود : شايد زنده بمانى و محمدبن على بن الحسين كه يكى از اولاد من است ملاقات كنى .سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حكمت دهد .علم و دين را نشر بده .
امام پنجم هم به امر جدش قيام كرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دينى و تعليم حقايق قرآنى و احاديث نبوى ( ص ) پرداخت .
اين جابر بن عبدالله انصارى همان كسى است كه در نخستين سال بعد از شهادت حضرت امام حسين ( ع ) به همراهى عطيه كه مانند جابر از بزرگان و عالمان باتقوا و از مفسران بود , در اربعين حسينى به كربلا آمد و غسل كرد , و در حالى كه عطيه دستش را گرفته بود در كنار قبر مطهر حضرت سيدالشهداء آمد و زيارت آن سرور شهيدان را انجام داد .
بارى , امام باقر عليه السلام منبع انوار حكمت و معدن احكام الهى بود .
نام نامى آن حضرت با دهها و صدها حديث و روايت وكلمات قصار و اندرزهايى همراه است , كه به ويژه در 19 سال امامت براى ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شايسته خود بيان فرموده است .
بنا به رواياتى كه نقل شده است , در هيچ مكتب و محضرى دانشمندان خاضعتر و خاشعتر ازمحضر محمد بن على ( ع ) نبودهاند .
در زمان اميرالمؤمنين على ( ع ) گوئيا , مقام علم و ارزش دانش هنوز -چنان كه بايد - بر مردم روشن نبود , گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگناى حيات مادى بيرون ننهاده و از زلال دانش علوى جامى ننوشيده بودند , و در كنار درياى بيكران وجود على ( ع ) تشنه لب بودند و جز عدهاى معدود قدر چونان گوهرى رانميدانستند .
بي جهت نبود كه مولاى متقيان بارها ميفرمود : سلونى قبل از تفقدونى پيش از آنكه من را از دست بدهيد از من بپرسيد .
و بارها ميگفت : من به راههاى آسمان از راههاى زمين آشناترم .
ولى كو آن گوهرشناسى كه قدر گوهر وجودعلى را بداند ؟ اما به تدريج , به ويژه در زمان امام محمد باقر ( ع ) مردم كم كم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامى را درك ميكردند , و مانند تشنه لبى كه سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد , زلال گواراى دانش امام باقر ( ع ) را دريافتند و تسليم مقام علمى امام ( ع ) شدند , و به قول يكى از مورخان : مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشكر كشى متوجه فتح دروازههاى علم و فرهنگ شدند .
امام باقر ( ع ) نيز چون زمينه قيام بالسيف ( قيام مسلحانه ) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و كمبودحماسه آفرينان - فراهم نبود , از اين رو , نشر معارف اسلام و فعاليت علمى راو هم مبارزه عقيدتى و معنوى با سازمان حكومت اموى را , از اين طريق مناسبترميديد , و چون حقوق اسلام هنوز يك دوره كامل و مفصل تدريس نشده بود , به فعاليتهاى ثمر بخش علمى در اين زمينه پرداخت .
اما بدين خاطر كه نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهاى مختلف - بر ضرر حكومت بود , مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار ميگرفت .
در عين حال امام هيچگاه از اهميت تكليفى شورش ( عليه دستگاه ) غافل نبود , و از راه ديگرى نيز آن را دامن ميزد : و آن راه , تجليل و تأ ييد برادر شورشياش زيد بن على بن الحسين بود .
رواياتى در دست است كه وضع امام محمد باقر ( ع ) كه خود - در روزگارش - مرزبان بزرگ فكرى و فرهنگى بوده و نقش مهمى در نشر اخلاق و فلسفه اصيل اسلامى و جهان بينى خاص قرآن , و تنظيم مبانى فقهى و تربيت شاگردانى مانند امام شافعى و تدوين مكتب داشته , موضع انقلابى برادرش زيد را نيز تأ ييدميكرده است چنانكه نقل شده امام محمد باقر ( ع ) ميفرمود : خداوندا پشت من را به زيد محكم كن .
و نيز نقل شده است كه روزى زيد بر امام باقر ( ع ) وارد شد , چون امام ( ع ) زيد بن على را ديد , اين آيه را تلاوت كرد : يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين بالقسط شهداء لله .
يعنى : اى مؤمنان , بر پاى دارندگان عدالت باشيد و گواهان , خداى را .
آنگاه فرمود : انت و الله يا زيد من اهل ذلك , اى زيد , به خدا سوگندتو نمونه عمل به اين آيهاى .
ميدانيم كه زيد برادر امام محمد باقر ( ع ) كه تحت تأ ثير تعليمات ائمه ( ع ) براى اقامه عدل و دين قيام كرد .
سرانجام عليه هشام به عبدالملك اموى ,در سال ( 120 يا 122 ) زمان امامت امام جعفر صادق ( ع ) خروج كرد و دستگاه جبار , ناجوانمردانه او را به قتل رساند .
بدن مقدس زيد را سالها بر دار كردند و سپس سوزانيدند .
و چنانكه تاريخ مينويسد : گرچه نهضت زيد نيز به نتيجهاى نينجاميد و قيامهاى ديگرى نيز كه در اين دوره به وجود آمد , از جهت ظاهرى به نتايجى نرسيد , ولى اين قيامها و اقدامها در تاريخ تشيع موجب تحرك و بيدارى و بروز فرهنگ شهادت عليه دستگاه جور به شمار آمده و خون پاك شيعه را درجوشش و غليان نگهداشته و خط شهادت را تا زمان ما در تاريخ شيعه ادامه داده است .
امام باقر ( ع ) و امام صادق ( ع ) گرچه به ظاهر به اين قيامها دست نيازيدند , كه زمينه را مساعد نميديدند , ولى در هر فرصت و موقعيت به تصحيح نظر جامعه درباره حكومت و تعليم و نشر اصول اسلام و روشن كردن افكار , كه نوعى ديگر از مبارزه است , دست زدند .
چه در اين دوره , حكومت اموى رو به زوال بود و فتنه عباسيان دامنگير آنان شده بود , از اين رو بهترين فرصت براى نشرافكار زنده و تربيت شاگردان و آزادگان و ترسيم خط درست حكومت , پيش آمده بود و در حقيقت مبارزه سياسى به شكل پايهريزى و تدوين اصول مكتب - كه امرى بسيار ضرورى بود - پيش آمد .
اما چنان كه اشاره شد , دستگاه خلافت آنجا كه پاى مصالح حكومتى پيش ميآمدو احساس ميكردند امام ( ع ) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برميگيرد و خط صحيح را در شناخت امام معصوم ( ع ) و امامت كه دنباله خط رسالت و بالاخره حكومت الله است تعليم ميدهد , تكان ميخوردند و دست به ايذاء و آزار وشكنجه امام ( ع ) ميزدند و گاه به زجر و حبس و تبعيد ... براى شناخت اين امر , به بيان اين واقعه كه در تاريخ ياد شده است ميپردازيم : در يكى از سالها كه هشام بن عبدالملك , خليفه اموى , به حج ميآيد , جعفر بن محمد , امام صادق , در خدمت پدر خود , امام محمد باقر , نيز به حج ميرفتند .
روزى در مكه , حضرت صادق , در مجمع عمومى سخنرانى ميكند و در آن سخنرانى تأ كيد بر سر مسأ له پيشوايى و امامت و اينكه پيشوايان بر حق و خليفههاى خدا در زمين ايشانند نه ديگران , و اينكه سعادت اجتماعى و رستگارى در پيروى از ايشان است و بيعت با ايشان و ... نه ديگران .
اين سخنان كه در بحبوحه قدرت هشام گفته ميشود , آن هم در مكه در موسم حج , طنينى بزرگ مييابد و به گوش هشام ميرسد .
هشام در مكه جرأ ت نميكند و به مصلحت خود نميبيند كه متعرض آنان شود .
اما چون به دمشق ميرسد , مأ مور به مدينه ميفرستد و از فرماندارمدينه ميخواهد كه امام باقر ( ع ) و فرزندش را به دمشق روانه كرد , و چنين ميشود .
حضرت صادق ( ع ) ميفرمايد : چون وارد دمشق شديم , روز چهارم ما را به مجلس خود طلبيد .
هنگامى كه به مجلس او درآمديم , هشام بر تخت پادشاهى خويش نشسته و لشكر و سپاهيان خود را در سلاح كامل غرق ساخته بود , و در دو صف دربرابر خود نگاه داشته بود .
نيز دستور داده بود تا آماج خانهاى ( جاهايى كه درآن نشانه براى تيراندازى ميگذارند ) در برابر او نصب كرده بودند , و بزرگان اطرافيان او مشغول مسابقه تيراندازى بودند .
هنگامى كه وارد حياط قصر او شديم , پدرم در پيش ميرفت و من از عقب او ميرفتم , چون نزديك رسيديم , به پدرم گفته : شما هم همراه اينان تير بيندازيد پدرم گفت : من پير شدهام .
اكنون اين كار از من ساخته نيست اگر من را معاف دارى بهتر است .
هشام قسم ياد كرد : به حق خداوندى كه ما را به دين خود و پيغمبر خود گرامى داشت , تورا معاف نميدارم .
آنگاه به يكى از بزرگان بنى اميه امر كرد كه تير و كمان خود را به او ( يعنى امام باقر - ع - ) بده تا او نيز در مسابقه شركت كند .
پدرم كمان را از آن مرد بگرفت و يك تير نير بگرفت و در زه گذاشت و به قوت بكشيد و بر ميان نشانه زد .
سپس تير ديگر بگرفت و بر فاق تير اول زد ... تاآنكه نه تير پياپى افكند .
هشام از ديدن اين چگونگى خشمگين گشت و گفت : نيك تير انداختى اى ابوجعفر , تو ماهرترين عرب و عجمى در تيراندازى .
چراميگفتى من بر اين كار قادر نيستم ؟ ...
بگو : اين تيراندازى را چه كسى به توياد داده است .
پدرم فرمود : ميدانى كه در ميان اهل مدينه , اين فن شايع است .
من در جوانى چندى تمرين اين كار كردهام .
سپس امام صادق ( ع ) اشاره ميفرمايد كه : هشام از مجموع ماجرا غضبناك گشت و عازم قتل پدرم شد .
در همان محفل هشام بر سر مقام رهبرى و خلافت اسلامى با امام باقر ( ع ) سخن ميگويد .
امام باقر درباره رهبرى رهبران بر حق و چگونگى اداره اجتماع اسلامى و اينكه رهبر يك اجتماع اسلامى بايد چگونه باشد , سخن ميگويد .
اينها همه هشام را - كه فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام -بيش از پيش ناراحت ميكند .
بعضى نوشتهاند كه : امام باقر را در دمشق به زندان افكند .
و چون به او خبر ميدهند كه زندانيان دمشق مريد و معتقد به امام ( ع ) شدهاند , امام را رها ميكند و به شتاب روانه مدينه مينمايد .
و پيكى سريع , پيش از حركت امام از دمشق , ميفرستد تا در آباديها و شهرهاى سر راه همه جا عليه آنان ( امام باقر و امام صادق ع ) تبليغ كنند تا بدين گونه ,مردم با آنان تماس نگيرند و تحت تأ ثير گفتار و رفتارشان واقع نشوند .
با اين وصف امام ( ع ) در اين سفر , از تماس با مردم - حتى مسيحيان - و روشن كردن آنان غفلت نميورزد .
جالب توجه و قابل دقت و يادگيرى است كه امام محمد باقر ( ع ) وصيت ميكند به فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) كه مقدارى از مال او را وقف كند , تاپس از مرگش , تا ده سال در ايام حج و در منى محل اجتماع حاجيها براى سنگ انداختن به شيطان ( رمى جمرات ) و قربانى كردن براى او محفل عزا اقامه كنند .
توجه به موضوع و تعيين مكان , اهميت بسيار دارد .
به گفته صاحب الغدير -زنده ياد علامه امينى - اين وصيت براى آن است كه اجتماع بزرگ اسلامى , در آن مكان مقدس با پيشواى حق و رهبر دين آشنا شود و راه ارشاد در پيش گيرد , واز ديگران ببرد و به اين پيشوايان بپيوندد , و اين نهايت حرص بر هدايت مردم است و نجات دادن آنها از چنگال ستم و گمراهى .
شهادت امام باقر ( ع )
حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين ( ع ) زندگى كرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت , نشر و تبليغ فرهنگ اسلامى , تعليم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا كردن سنتهاى جد بزرگوارش در ميان خلق , متوجه كردن دستگاه غاصب حكومت به خط صحيح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , كه تنها خليفه راستين خدا و رسول ( ص ) در زمين است , پرداخت و لحظهاى از اين وظيفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدينه به وسيله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست .
پيكر مقدسش را در قبرستان بقيع - كنارپدر بزرگوارش - به خاك سپردند .
زنان و فرزندان
فرزندان آن حضرت را هفت نفر نوشتهاند : ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق ( ع ) و عبدالله كه مادرشان ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر بود .
ابراهيم و عبيدالله كه از ام حكيم بودند و هر دو در زمان حيات پدر بزرگوارشان وفات كردند .
على و زينب و ام سلمه كه از ام ولد بودند .
برای دریافت اس ام اس های مخصوص شهادت ان حضرت به ادرس زیرمراجعه کنید
http://lovely11.persianblog.ir/post/551/
اطلاعات کلی
پایتخت: برلین
|
زبان رسمی: آلمانی
|
نوع حکومت: جمهوری فدرال
|
واحد پول: یورو
|
مذهب: كليساهاي مختلف پروتستان ( عمدتاً لوتري)، كاتوليك رومي , اسلام سني
|
امید طول عمر: ٥ /٧٣ سال
|
رشد سالانه جمعیت: ٠٢/ درصد
|
جمعیت: 82,424,609نفر
جغرافیای کشور آلمان
در جلگه شامل آلمان – منطقهاي پوشيده از مزارع حاصلخيز و شنزارها – رودهاي الب و وزر و شاخههاي آنها جاري است. در غرب اين جلگه به زمينهاي پست شمال راين ميپيوندد كه در آن ناحيه زغال خيز روهر و نزديك به يك چهارم جمعيت قرار دارند. رديفي از فلاتهاي متشكل از سنگهاي سخت از شرق تا غرب كشور امتداد دارد و شامل ارتفاعات هونزروك و ايفل در راين لند تاونوس و وستروالد در هسن است و تا كوههاي هارتس و ارتس در نورينگن امتداد دارد. رود راين لند، تاونوس و وستراولد در هسن است و تا كوههاي هارتس و ارتس در تورينگن امتداد دارد. رود راين در دره تنگ و عميقي از ميان اين فلاتهاي مركزي ميگذرد. در جنوب آلمان جنگل سياه (شوارتز والد) دره راين را از درههاي حاصلخيز و صخرههاي سوابيا (شوابن) جدا ميسازد. لبة جنگلي ارتفاعات بوهم در مرز جمهوري چك قرار دارد، در حالي كه كوههاي آلپ در بايرن (باواريا) مرز اتريش را تشكيل ميدهد . رودهاي مهم: راين، البه، دانوب (دونادو)، اودر، موزل، نكار، هافل. بلندترين نقطه: تسوگ اشپيتزه ٢٩٦٣ متر. آب و هوا: آب و هوا معتدل است، ولي اختلاف بسياري بين جلگه معتدل ساحلي شمال و كوههاي آلپ بايرن در جنوب كه داراي تابستانهاي خنك و زمستانهاي سرد است,وجود دارد.
|
|
شهرهای مهم: بن ، اسن ، هامبورگ ، مونیخ (مونشن)، کلن ، فرانکفورت ، دورتموند ، دوسلدورف ، اشتوتگارت ،برمن ، لایپزینگ ، دویسبورگ، درسدن، هانوور، نورمبرگ (نورنبرگ)، بوخوم، ووپرتال، بیله فلد، شمنیتز،مانهایم، ماگدبورگ، گلزن گیرشن،کارلسروهه، ویسبادن، روستوک ، برانزویک، مونشن گلادباخ، مونستر،آوگسبورگ، کیل ، کرفلد، آخن ، اوبرهاوزن، لوبک،فرایبورگ،مولهایم ، ماینز, لورکوزن
مساحت: ٣٥٧٠٢١ کیلومتر مربع
خط ساحلی: ٢٣٨٩ کیلومتر
مختصات جغرافیایی: ٥١درجه شمالی و ٩ درجه شرقی
حکومت
از هر كدام از ١٦ ايالت (لند؛ جمع لنده) آلمان، به نسبت جمعيت، سه چهار يا شش تن از اعضاي دولت ايالتي به عنوان نماينده در يكي از مجالس پارلمان – شوراي فدرال (بوندسرات) – كه داراي ٧٩عضو است،حضور دارند. اين اعضاء براي مدت محدودي انتخاب ميگردند. ديگر مجالس پارلمان – مجلس فدرال (لوندستاگ) –٦٦٢عضو دارد كه تحت نظام مركبي از حوزههاي انتخابي كه يك نماينده دارند و حوزههايي كه تعداد نمايندگان به نسبت جمعيت است, براي چهار سال با رأي تمامي افراد بالغ انتخاب ميشوند. قدرت اجرايي در اختيار دولت فدرال به رياست صدر اعظم فدرال است. صدر اعظم را بوندستاگ انتخاب ميكند. رئيس جمهور فدرال طي نشست مشتركي از اعضاي بوندسرات و تعداد برابري از نمايندگان ايالات، براي دورهاي پنج ساله انتخاب ميگردد. با اين كه در اوت ١٩٩٠، بر لين پايتخت اعلام شد، پارلمان، دولت، وزيران، رئيس جمهور و صدر اعظم فدرال در شهر بن استقرار دارند. احزاب عمدة سياسي عبارتند از: • حزب سوسيال دموكرات (سوسياليست)، • حزب دموكرات مسيحي (محافظه كار) • حزب سوسيال مسيحي • حزب دموكرات آزاد (ليبرال) • حزب سبز (حفاظت از محيط زيست) • حزب سوسياليسم دموكراتيك (حزب كمونيست آلمان شرقي سابق) هر ايالت پارلمان و دولت مجزاي خود را دارد. ايالات آلمان نام ایالت مرکز مساحت(كيلومتر مربع) با دن – ووتمبرگ اشتوتگارت ٣٥٧٥٢ بايرن (باواريا) مونيخ (مونشن) ٧٠٥٤٦ براندنبورگ پوتسدام ٢٨٠١٦ نام ایالت مرکز مساحت(كيلومتر مربع) برلين برلين ٨٨٣ برمن برمن ٤٠٤ تورينگن ارفورت ١٥٢٠٩ راين لند – فالس ماينز ١٩٨٤٨ زارلند زابروكن ٢٥٧١ زاكسن درسدن ١٧٧١٣ زاكسن – آنهالت ماگدبورگ ٢٠٢٩٧ شلسويگ – هولشتاين كيل ١٥٧٢٠ مكلنبورگ – فورپومرن شورين ٢٦٦٩٤ نوردراين – وست فالن دوسلدورف ٣٤٠٦ نيدرزاكسن هانوفر ٤٧٤٣١ هامبورگ هامبورگ ٧٥٥ هسن ويسبادن ٢١١١٤
عضویت: سازمان ملل متحد, جامع اروپا، پیمان آتلانتیک شمالی،کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا، اتحادیه اروپای غربی،گروه هفت، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، شورای اروپا
تاریخ معاصر
در 1871 امپراتوري آلمان – متشكل از چهار پادشاهي، شش مهدوك نشين, پنج دوك نشين و هفت شاهزاده نشين – با پادشاه پروس در مقام امپراتور آلمان (قيصر) تشكيل يافت. از 1871 تا 1918، آلمان متحد و توسعه طلب كوشيد تا نفوذش را در سراسر اروپا گسترش دهد، در عرصة تجارت و نيروي دريايي با بريتانيا به رقابت پرداخت و امپراتوري استعماري ساخت. آلمان تحت حكومت ويلهام (سلطنت از 1888 تا 1918)، كه شخصي تندخوي بود، در سياست جهان ايجاد بي ثباتي ميكرد. در ژوئن 1914 وليعهد اتريش – هنگري در سارايوو ترور شد. اتريشيها – با حمايت آلمانيها، كه از خطر از هم پاشي متحدشان بيمناك بودند – تقصير را به گردن صربستان انداختند و تهديد به حمله كردند. صربها نيز از هم نژادهايشان در روسيه تقاضاي كمك كردند، و روسها بسيج ارتش عظيم خود را آغاز كردند. آلمان كه از مورد حمله واقع شدن هراس داشت، استراتژي موسوم به طرح شلايفن را به مرحلة اجرا گذاشت، و به روسيه و فرانسه اعلام جنگ كرد. مقصود از اين طرح مغلوب ساختن فرانسه (متحد روسيه) قبل از تكميل بسيج روسها بود. هنگامي كه سربازان آلماني، براي مقدمه حمله به فرانسه، وارد بلژيك بي طرف شدند، بريتانيا – ضامن استقلال بلژيك – به آلمان اعلام جنگ كرد. اين جنگ از 1914 تا 1918 ادامه داشت، و در آلمان و اتريش و تركيه در برابر اتحادي جهاني قرار گرفتند. نبرد در جبهه غرب خيلي زود از تحريك بازماند و تبديل به جنگ سنگري شد، و موازنه قدرت فقط وقتي به نفع متفقين برگشت كه آمريكا در 1917 بر ضد آلمان وارد جنگ شد. در جبهه شرق ، روسيه گرفتار هرج و مرج انقلابي شد (1917) و آلمانها از فرصت استفاده كردند و با حمله به نتايج قطعي رسيدند. تا اوت 1918 قدرت اتريش و تركيه در هم شكست و آلمان منزوي گشت. با كاهش اطمينان عمومي در آلمان، اين كشور در نوامبر 1918 تسليم شد. شكست در جنگ جهاني اول منجر به از دست رفتن سرزمينهاي بسيار در اروپا و مستعمرات ماوراي بحار پايان پادشاهيهاي آلماني، تحميل مبالغ هنگفتي غرامات جنگي و اشغال راينلند به دست نيروهاي متفقين تا سال 1930 شد. جمهوري ليبرال و ايمار (1919 تا 1933)نتوانست ثبات اقتصادي يا سياسي ايجاد كند. در اوايل دهه 1930، طرفداري از حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي) افزايش يافت. اين حزب خواهان برقراري دولتي قدرتمند و متمركز، سياست خارجي جنگ طلب، حفظ خصوصيات نژاد آلباني و فسخ توافقهاي پس از جنگ شد، در 1933 ، رهبر حزب نازي آدولف هيتلر (1889 تا 1945) صدر اعظم و در 1934 رئيس جمهور شد. رايش سوم (امپراتوري) او اتريش را ضميمه خود ساخت (1938) چكوسلواكي را تجزيه كرد (1939)، و اقدام به نابود سازي يهوديان و ديگراني كرد كه از نظر نازيها پست بودند. هيتلر به منظور پيشبرد ادعاهاي ارزي در لهستان، پيمان عدم تعرض آلمان و شوروي را منعقد كرد. (24 اوت 1939)، كه به شوروي اجازه ميداد تا جمهوريهاي بالتيك (استوني)، لاكوي و ليتواني را ضميمه خود سازد و توافقي براي تقسيم لهستان در يك سپتامبر 1939 آلمان را داخل جنگ كرد. دو روز بعد بريتانيا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ كردند ولي براي كمك به لهستان كاري نميتوانستنند انجام دهند. هيتلر پس از گذشت وقفهاي موسوم به جنگ ساختگي به سوي غرب روي آورد. (1940) و به دانمارك، نوروژ، بلژيك، هلند، لوكزامبورگ و فرانسه حمله كرد. در 1941 ايتاليا بر ضد بريتانيا و فرانسه وارد جنگ گشت و با حمله اين كشور به آلباني و يونان جبهه بالكان گشوده شد. حمله آلمان به شوروي (1941) جبهه شرق را گشود. همچنين در 1941، ژاپن با حمله به پايگاه دريايي پرلهاربر آمريكا در هاوايي به دول محور (آلمان و ايتاليا) پيوست. در اوج قدرت دول محور در1942 آلمان – مستقيماً يا ازسوي هم پيمانانش – نزديك به كل اروپا به غير از جزابر بريتانيا، سويس بي طرف سوئد,، اسپانيا و پرتغال را تحت كنترل داشت. در اواخر 1942 درشمال افريقا وضع به ضرر دول محور تغيير كرد. در 1943، ايتاليا تسليم شد و نيروهاي شوروي شروع به عقب راندن آلمانيها كردند. در1944 ، متفقين با پياده كردن نيرو در ساحل نرماندي آزاد سازي اروپاي غربي را آغاز كردند، و با پيشروي در بالكان آلمانيها را ازخاك شوري بيرون راندند. پس از بمبارانهاي سنگين متفقين پايان مار آلمان سريع بود. هيتلر در آوريل 1945 خودكشي كرد و برلين در اوائل مه به دست شورويها سقوط كرد. در 1945, آلمان زمينهاي بسياري از به لهستان داد. متفقين (بريتانيا، فرانسه، آمريكا، شوروي) اين كشور – و پايتختش، برلين – را به چهار بخش اشغال تقسيم كردند. مقصود متفقين، آلماني متحدو خلع سلاح شده بود، ولي همكاري بين آنها به سرعت از هم پاشيد، و در 1948 و 1949 شوروي برلين غربي را محاصره كرد. در 1948، بخشهاي غربي آلمان ازنظر اقتصادي يكي شد. پس از وحدت بخشهاي غربي و تشكيل جمهوري فدرال آلمان، دربخش شوروي، استقرار جمهوري دموكراتيك آلمان اعلام شد. پيشرفت اقتصادي جمهوري دموكراتيك آلمان در مقايسه با جمهوري فدرال لطمه خورد. در 1953 كمبود مواد خوراكي و حكومت سركوبگرانه كمونيستي قيامي را به دنباب داشت. در 1955، آلمان غربي در مقام عضوي از اتحاد غربي كسب استقلال كرد. تقسيم كشور در آلمان با اكراه پذيرفته شد. صدر اعظم مونرادآدنائر (1876 تا 1967) از به رسميت شناسي آلمان شرقي به عنوان كشوري مجزا امتناع كرد و روابط با اتحاد شوروي نامشخص باقي ماند. مسائل مهم با بلوك شرق مشتمل بود بر وضعيت تعريف نشده مناطقي كه در 1945 به تصرف لهستان در آمد و وضعيت دشوار برلين غربي – قسمتي از جمهوري فدرال – كه داخل خاك آلمان شرقي كمونيست در انزوا بود. روابط ميان دو آلمان با فرار تعداد زيادي از آلمانيهاي شرقي به غرب تيره شد و اين فرارها فقط وقتي متوقف شد كه والتر اولرشت (رهبر حزب كمونيست آلمان شرقي از 1950 تا 1971) دستور بناي ديوار برلين را صادركرد (1961). آدنائر با رفع اختلافات با فرانسه و شركت در جامعة اروپا كوشيد تا پذيرش مجدد آلمان غربي به درون اروپاي غربي را كسب كند. احياي اقتصادي آلمان كه آدنائر شروع كرده بود تحت صدارت جانشينان دموكرات مسيحي (محافظه كار) او – لودويگ ارهارد (صدر اعظم از 1963 تا 1966) – و كورت گئورگ كيسينجر (صدر اعظم از 1966 تا 1969) ادامه يافت. تحت صدارت سوسيال دموكراتها – ويلي برانت (صدر اعظم از 1969 تا 1974) و هلموت اشميت (صدر اعظم از 1974 تا 1982) – قراردادهايي با اتحاد شوروي (1970) و لهستان (به رسميت شناختن خط اودر – نايسه به عنوان مرز غربي لهستان) به امضا رسيد و روابط با جمهوري دموكراتيك آلمان عادي شد (1972). تحت صدارت هلموت كوهل – آلمان غربي به توسعة چشمگير اقتصادبي و عضويت مشاتاقانه در جامعه اروپا دامه داد. در اواخر دهه 1980، آلمان غربي نقش آهن رباي اقتصادي و فرهنگي براي بيشتر اروپاي شرقي را داشت. با اين حال، علل ريشه اي مسائل جمهوري آلمان باقي بود، در اواخر دهه 1980 بار ديگر نمايان شد. رهبري فرتوت كمونيست اين كشور به رهبري اريش هونه كر به احساس رايج براي آزادي بيشتر كه از شوروي گورباچف ساطع ميشد واكنش نشا ن داد. در 1989, شمار زيادي از اهالي آلمان شرقي از طريق لهستان، چكسلواكي و مجارستان جمهوري دموكراتيك آلمان را به مقصد غرب پشت سر گذاشتند. تظاهرات عظيم عمومي به نفع اصلاحات – به رهبري جنبش مخالفان موسوم به سراي نو – منجر به انتصاب رهبري جديد, ايگون كرنتز، گشت. ديوار برلين در نوامبر 1989 بازگشوده و رفت و آمد آزاد بين دو آلمان ميسر گرديد، ولي تظاهرات براي تغييرات بنيادي ادامه يافت و در تغيير ديگري در رهبري، كرنتز تعويض شد. رئيس جمهوري غير كمونيست، نخست وزيري جديد (هانس مودرو) و دولتي با حضور اعضاي گروههاي مخالف انتصاب شدند. در مارس 1990، انتخابات آزاد در آلمان شرقي برگذار شد و در نتيجه حزب كمونيست به گروهي در اقليت نزول كرد. وقتي اقتصاد آلمان شرقي فروريخت. صدر اعظم آلمان غربي هلموت كوهل اتحاد پولي دو آلمان را پيشنهاد كرد. در نتيجه، خواست براي وحدت دوباره آلمان برگشت ناپذير شد. مذاكرات موسوم به « دو بعلاوه چهار» بين دو آلمان و چهار متفق اصلي زمان جنگ در فوريه 1990 آغاز گشت. به رفم مخالفت اوليه شوروي، به عضويت كامل درآمدن آلماني واحد در جامعهاروپا و پيمان آتلانتيك شمالي مورد توافق قرار گرفت. وحدت دوباره آمان در 3 اكتبر 1990 به وقوع پيوست و در دسامبر 1990 انتخابات سراسري برگذار گشت. سربازان شوروي سابق خارج شدند. آلمان واحد بزرگترين قدرت اقتصادي در اروپاست و بعد از روسيه بيشترين جمعيت را در اين قاره دارد.
دفاع
خدمت سربازي: ١٢ ماه
آموزش
ميزان باسوادي: نزديك به۱۰۰%سنين تحصيل اجباري:۶تا ١٨ سال. تعداد دانشگاه: ٨(شامل دانشگاه آزاد و مؤسسات همطراز با دانشگاه).
اقتصاد
آلمان پس از آمريكا و ژاپن سومين قدرت صنعتي جهان است. بهبود اقتصادي اين كشور پس ازجنگ جهاني دوم «معجزه اقتصادي آلمان» خوانده شده است. صنايع مهم شامل الكتريكي, مكانيكي, مواد شيميايي, منسوجات, غذايي و وسايل نقليه است. صنايع سنگين و مهندسي در منطقه روهر, شيميايي در شهرهاي كنار رود راين و وسايل نقلية موتوري در مراكز بزرگ ايالتي مانند اشتوتگارت تمركز دارد. از آغاز دهه ١٩٨٠ رشد كلاني در صنايع تكنولوژي پيشرفته روي داده است. آلمان بجز زغالسنگ و زغالسنگ قهوهاي و ذهيار نسبتا كوچك سنگ آهن، بوكسيت، سنگ مس، نيكل، قلع، نقره، پتاس و نمك، ذخاير طبيعي نسبتا كمي دارد و شديداً به واردات متكي است. عرضه نيروي كار با كمبود روبرو بوده است و تعداد زيادي «كارگر مهمان» (گاست اربايتر) – بويژه از تركيه و يوگسلاوي سابق – به كار گرفته شدهاند. از كمبود نيروي كار در غرب كشور با مهاجرت از شرق، جمهوري دموكراتيك آلمان سابق, نيز مواجه شده است. تعداد افراد شاغل در صنايه خدماتي نزديك به دو برابر كاركنان صنعت توليدي است. بانكداري و امور مالي از منابع مهم درآمد ارز خارجي است، و فرانكفورت يكي از مراكز اصلي امور مالي و تجاري در جهان است. اتحاد دو آلمان در اكتبر ١٩٩٠ مشكل بزرگي را در پيش روي اقتصاد اين كشور قرار داد. در گذشته جمهوري دموكراتيك آلمان داراي موفقترين اقتصاد در بين كشورهاي عضو شوراي همكاري متقابل (كمكون) بود، ولي بر حسب توليد، كيفيت، طرح، سوددهي و سطح زندگي در مقايسه با آلمان غربي عقب افتاده بود. يك تراست – تروي هنداشتالت – به منظور نظارت بر خصوصي كردن ٨٠٠٠ بنگاه دولتي درآلمان شرقي تشكيل شد. صنايع مهم جمهوري دموكراتيك سابق شامل ماشين آلات و وسايل حمل و نقل، فولاد، سيمان، مواد شيمايي، كودسازي و پلاستيك است. ولي بسياري از اين صنايع در رقابت با همتاي خود در غرب ناتوان بوده است. براي مثال در ١٩٩١ توليد اتومبيل در كارخانهاي تراباند و وارتبورگ متوقف شد، و با خريد اين كارخانه از طرف آلمان غربي، توليد مدلهاي غربي در آنها شروع گشت. با اين حال بسياري ديگر از بنگاههاي آلمان شرقي ور شكست شدهاند، و در اواخر ١٩٩٢ ميزان بيكاري در جمهوري دموكراتيك سابق نزديك به ٢٠% و با سرعت در حال افزايش بود. محصولات مهم كشاورزي و دامداري آلمان شامل رازك (براي آبجو)، انگور (براي شراب)، چغندر قند، گنام، جو و لبنيات است. مزارع اشتراكي جمهوري دموكراتيك آلمان سابق – كه احتياجات اساسي مواد خوراكي آن كشور را رفع ميكرد در ١٩٩٠ و ١٩٩١ خصوصي گشت. جنگلها نزديك به يك سوم كشور را پوشانده است و صنعت چوب رو به رشدي را تأمين ميكند.
اطلاعات کلی
پایتخت: پاريس |
زبان رسمی: فرانسوي ، با اقليتهاي برتون و باسك |
نوع حکومت: جمهوری |
واحد پول: یورو(Euro) |
مذهب: كاتوليك رومي (74%) ، اسلام سني (4%) |
امید طول عمر: 77 سال |
رشد سالانه جمعیت: 0.39 %درصد (July 2004 est.) |
جمعیت: 60,424,213 نفر (July 2004 est.)
جغرافیای کشور فرانسه
ماسيف سانترال (گرانكوه مركزي ) – فلاتي از سنگهاي سخت كهن ، كه تا 2000 متر ارتفاع دارد – ميانهي فرانسه را اشغال كرده است . اين گرانكوه در احاطهي چهار منطقهي پست عمده اي قرار دارد كه در مجموع نزديك به دو سوم كل مساحت كشور را تشكيل مي دهد . آبگير پاريس – بزرگ ترين اين زمينهاي پست – به واسطهي سلسله جبال كم ارتفاع و جلگه هاي حاصلخيز و فلاتها منقسم است ، ولي به دليل وجود رود سن و شاخه هايش كل واحدي را تشكيل مي دهد . در سمت شرق ماسيف سانترال درهي طويل و باريك رُن – سون ، جاي دارد و در سمت غرب آن درهي لوآر تا اقيانوس اطلس گسترده است . به طرف جنوب غرب ما سيف سانترال آبگير آكيتن قرار دارد ، ناحيهي حاصلخيز وسيعي كه رود گارون و شاخه هايش در آن جاري است . حلقهي ناپيوسته اي از ارتفاعات فرانسه را در محاصره دارد . در شمال غرب گرانكوه آرماراكان (برتاني) تا 411 متر ارتفاع دارد . در جنوب غرب كوههاي پيرنه مرزي طبيعي با اسپانيا را تشكيل مي دهد . كوههاي آلپ در جنوب شرق ، فرانسه را ايتاليا جدا ساخته و بلندترين قلهي اروپا (خارج از كوههاي قفقاز) در آن واقع است . كوههاي كم ارتفاع تر ژورا – در شرق – مانعي بين فرانسه و سويس است ، در حالي كه كوه هاي وژ آبگير پاريس را از درهي راين جدا مي سازد . در شمال شرق ، كوههاي آردن از بلژيك تا داخل فرانسه امتداد دارد . جزيرهي مديترانه اي كُرس گرانكوهي باستاني است كه تا 1270 متر ارتفاع دارد . رودهاي مهم : رون ، سن ، گارون ، سون . بلندترين نقطه : مون بلان ، 4807 متر . آب و هوا : جنوب كشور با تابستانهاي گرم و زمستانهاي معتدل داراي آب و هواي مديترانه اي است . ديگر نقاط فرانسه آب وهوايي معتدل دارد ، هر چند شرق كه به درون قاره نزديك تر است ، تابستانهايي گرمتر و زمستانهايي سردتر دارد . ميزان بارندگي معتدل است و بيشترين مقدار در كوه ها و كمترين ميزان آن در آبگير پاريس مي بارد .
|
|
شهرهای مهم: ليون, مارسي, ليل, بوردو, تولوز, نانت, تولون, گرنوبل, نيس, استراسبورگ, روآن, والانسين, كان, لانس, سن اتين, نانسي, تور, بتون, كلرمون – فران, لوهاور, رِن, اورلئان, مون پيله, ديژون, رنس, آنژه ,مانت –لا –ژالي, برست, دوئه, دانكرك, لومان,
مساحت: 547,030 کیلومتر مربع
خط ساحلی: 3,427کیلومتر
مختصات جغرافیایی: درجه 46 شمالی و 2 درجه شرقی
حکومت
قدرت اجرايي به رئيس جمهور واگذار شده است ، وي براي دوره اي هفت ساله با رأي تمامي افراد بالغ انتخاب مي گردد . رئيس جمهور ، نخست وزير و شوراي وزيران را انتصاب مي كند – كه هر دو به پارلمان پاسخگو هستند – ولي اين رئيس جمهور است و نه نخست وزير كه بر شوراي وزيران رياست دارد . پارلمان متشكل از دو مجلس است . مجلس سنا 321 عضو دارد – 296 نفر به نمايندگي از طرف سرزمينهاي وابسته و دپارتمانهاي ماوراء بحار فرانسه – كه از طرف شوراهاي شهري ، محلي و منطقه اي انتخاب مي شوند . 12 سناتور باقيمانده را شهروندان فرانسوي مقيم خارج انتخاب مي كنند . سناتورهاي براي نُه سال خدمت مي كنند و يك سوم آنان هر سه سال بازنشسته مي شوند . مجلس ملي متشكل از 577 نماينده – از جمله 12 نفر به نمايندگي از طرف دپارتمانها و سرزمينهاي ماوراء بحار – كه براي دوره اي پنج ساله با رأي تمامي افراد بالغ از حوزه هاي انتخابيه تك نماينده اي انتخاب مي گردند ، در صورت عدم كسب اكثريت مطلق آراء از سوي هر كانديدا در مرحلهي اول مرحلهي دوم انتخابات براي كانديداهايي كه بيشترين رأي را كسب كرده اند برگذار مي شود . احزاب سياسي عیارتند از: • حزب سوسياليست • اجتماع براي جمهوري (گُليست محافظه كار) • اتحاد براي دموكراسي فرانسه (ميانه رو) • حزب كمونيست • جبههي ملي (راست گرا) از سال 1982 ، 96 دپارتمان فرانسه در 22 منطقه گروه بندي شده كه در نتيجه هر منطقه از دولت محلي قدرتمندتري برخوردار گشته است . مناطق فرانسه نام منطقه مساحت(کیلومتر مربع) مرکز آكيتن 41,308 بوردو آلزاس 8,280 استراسبورگ اوورني 26,013 كلرمون فران ايل دو فرانس 12,012 پاريس برتاني 27,208 رِن بورگوني 31,582 ديژون پرووانس كوت دازور 31,400 پوآتيه پي دولالو آر 32,082 نانت پيرنه جنوب 45,348 تولوز پيكاردي 19,399 آمي ين رون – آلپ 43,698 ليون سانتر 39,151 اورلئان شامپاني – آردن 25,606 رنس فرانش كونته 16,202 بزانسون كُرس 8,680 آژاكسيو لانگدوك – روسيون 27,376 مون پيله لورن 23,547 نانسي نام منطقه مساحت(کیلومتر مربع) مرکز ليمو زن 16,942 ليموژ نرماندي سفلي 17,589 كان نرماندي عليا 12,317 روآن نوپا دو كاله 12,414 ليل دپارتمانهاي ماوراء بحار دپارتمانهاي ماوراء بحار بخشي از كل جمهوري فرانسه است . نام دپارتمان مساحت(کیلومتر مربع) مرکز گوادلوپ (گروهي از جزاير درياي كارائيب شامل گوادلوپ ، جزاير وابستهي نزديك لادزيراد ، له سنت ، ماري گلانت و جزاير دورتر و سن بارتلمي و سن مارتين ). 1.780 كيلو متر مربع – گوادلوپ و جزاير وابسته نزديك به 1.706 كيلو متر مربع ، سن بارتلمي 21 كيلو متر مربع ، سن مارتين 53 كيلو متر مربع باستر 38.000 (شهر 14.000).(مركز سنت بارتلمي گوستاويا ؛و مركز سنت مارتين ماريو است) گويان فرانسه (سرزميني كه بين برزيل و سورينام قرار دارد ) 90,000 كايل مارتينيك (جزيره اي در درياي كارائيب) 1,100 فور دو فرانس رئونيون (جزيره اي در جنوب اقيانوس هند) 2,512 سن دنيس تجمعات سرزميني تجمعات سرزميني – وضعيت قانوني بين دپارتمان و سرزمين فراسوي خاك اصلي – بخشي از كل جمهوري فرانسه است . نام تجمع مساحت(کیلومتر مربع) مرکز مايوت (جزيره اي از گروه كومور) 376 دزائودزي سن پير و ميكلون (دو جزيرهي اصلي و شش جزيرهي بسيار كوچك در جنوب ساحل نيوفوندلند) 242 : سن پير سرزمينهاي ماوراء بحار فرانسه نام سرزمین مساحت(کیلومتر مربع) مرکز ِ پلي نزي فرانسه ( پنج مجمع الجزاير در اقيانوس آرام از جمله جزاير استرالز ، ماركيز و گامبيه ) 4,200 پاپيتي (در جزيرهي تاهيتي) كالدونياي جديد (كالدونياي جديد و جزاير وابسته اش – لويالته ، ايل دي پن و مجمع الجزاير بلپ – در جنوب اقيانوس آرام جاي دارد.) 19,103 نومئا سرزمينهاي جنوبي و جنوبگان فرانسه (سرزمينهاي جنوبي شامل دو مجمع الجزاير و دو جزيرهي كوچك در جنوب دور اقيانوس هند است . ) مجمع الجزاير كرگلن 18.130 كيلو متر مربع ، مجمع الجزاير كروزه 1.295 كيلو متر مربع ، جزيرهي آمستردام 155 كيلو متر مربع ، جزيرهي سن پل 18 كيلو متر مربع پورتو فرانسه جزاير واليس و فوتونا ( دو مجمع الجزاير كوچك در اقيانوس آرام) 274 كيلو متر مربع – پادشاهي اووئا 159 كيلو متر مربع ، پادشاهي سيگاو 64 كيلو متر مربع ، پادشاهي آلو 51 كيلو متر مربع . ماتااوتو (در اووئا)
عضویت: سازمان ملل متحد ، جامعهي اروپا ، پيمان آتلانتيك شمالي ، اتحاديهي اروپاي غربي ، گروه هفت ، سازمان همكاري اقتصادي و توسعه ، كنفرانس امينت و همكاري در اروپا ، شوراي اروپا .
تاریخ معاصر
عمر امپراطوري دوم (1852 تا 1870) با شكست فرانسه به زمام داري ناپلئون سوم (برادرزادهي ناپلئون اول) در جنگ 1870 و 1871 با پروس به پايان رسيد . پس از اين شكست ، جمهوري سوم برقرار گشت وبلافاصله با كمون پاريس ، كه برپايي كمون خودگرداني به دست سوسياليستها و جمهوري خواهان راديكال در پايتخت بود ، روبرو گشت . در مه 1871 ، اين كمون با خونريزي سركوب شد و 20.000 نفر از اعضاي آن كشته يا اعدام شدند . ادامهي بحث بر سر نقش دين در دولت – به ويژه مسئله آموزش ديني يا غير ديني – تا 1905 كه سرانجام دين و دولت از هم جدا شد پايان نيافت . در قرن نوزدهم وسعت امپراتوري استعماري فرانسه ، به ويژه در افريقا ، شمال شرق آسيا و اقيانوس آرام به بيشترين حد خود رسيد . جمهوري سوم نيز شاهد ادامهي كشمكش بر سرِ مرزهاي خود فرانسه بود . آلزاس لورن در 1870 از دست رفت ولي در 1918 در پايان جنگ جهاني اول (1914 تا 1918) بار ديگر به دست آورده شد ، و در طي جنگ خندقي در شمال فرانسه تلفات بي شماري به بار آورد . ژرژ كلمانسو (1841 تا 1929) – كه در طي جنگ در مقام نخست وزيري ، فرانسه را رهبري كرده بود – در 1919 وقتي كه رأي دهندگان فرانسوي احساس كردند شرايط سخت صلح براي آلمان بسيار سبك است ، قدرت را از دست داد . در بين سالهاي 1919 تا 1939 مشخصهي دولتهاي فرانسه بي ثباتي و تغيير مكرر آن بود . در 1936 لئون بلوم (1872 تا 1950) با رهبري ائتلاف (سوسياليست – كمونيست –راديكال) «جبههي مردم» به قدرت رسيد و اصلاحات مهم اجتماعي بسياري را به مورد اجرا گذاشت . در جنگ جهاني دوم (1939 تا 1945) ، آلمان به سرعت فرانسويان را در 1940 شكست داد و در 1942 كشور را كاملاً اشغال كرد . مارشال فيليپ پتن (1865 تا 1951) رژيمي همدست با آلماني ها را مستقر در شهر ويشي اداره كرد ، در حالي كه ژنرال شارل دوگل (1890 تا 1970) از 1940 « نيروهاي فرانسهي آزاد» در تبعيد را رهبري كرد . در 1944 فرانسه به دنبال پياده شدن نيروهاي متفقين در سواحل نرماندي آزاد گشت . پس از جنگ ، جمهوري چهارم ( 1946 تا 1958) گرفتار بي ثباتي و بحران سوئز (1956) بود – اين بحران هنگامي روي داد كه فرانسه و بريتانيا قصد جلوگيري از ملي كردن كانال سوئز توسط مصريها را داشتند – پايان دوران استعماري شاهد شورشهاي ملي گرايانه در بعضي از مستعمرات بود ، به ويژه در ويتنام – جايي كه كمونيستها نيروهاي استعماري فرانسه را در دين بين فو در سال 1954 شكست دادند – و الجزاير . اغتشاشات الجزاير – از جمله شورش فرانسويان مقيم و مبارزهي سازمان تروريستي آنها موسوم به سازمان ارتش سري – منجر به پايان جمهوري چهارم و به قدرت رسيد ژنرال دوگل در 1959 شد . دو گل در مقام اولين رئيس جمهور جمهوري پنجم ، در 1962 استقلال الجزاير را واگذار كرد . در همان حال كه امپراتوري استعماري فرانسه در حال فروريزي بود ، مقام اين كشور در اروپاي غربي ، به ويژه با مشاركت فعالانه در جامعهي اروپا ، در حال تقويت بود . در عين حال ، دوگل با توسعهي توان هسته اي فرانسه و خارج ساختن نيروهاي فرانسوي از ساختار فرماندهي واحد پيمان آتلانتيك شمالي ، سعي كرد تا سياست خارجيي مستقل از ايالات متحد را دنبال كند . دوگل هر چند ثبات سياسي و اقتصادي را مجدداً به فرانسه بازگرداند ، اما نارضايتي داخلي – از جمله شورش دانشجويان در مه 1968 – استعفاي وي را در 1969 در پي داشت . سياستهاي دو گل به طور كلي به دست جانشين وي ژرژ پُمپيدو (رئيس جمهور از 1969 تا 1974 ) و والري ژيسكاردستن (رئيس جمهور از 1974 تا 1981) دنبال مي شد . تحت حكومت فرانسوا ميتران (متولد 1916) كه در 1981 انتخاب گشت ، مدرنيزه كردن فرانسه با سرعت ادامه يافت . هر چند در انتخابات سراسري 1993 سوسياليستها شكست سختي خوردند.
دفاع
كل نيروهاي مسلح : 453.100 (1991) به علاوهي 89.300 پليس شبه نظامي و 419.000 ذخيره . خدمت سربازي : 10 ماه .
آموزش
ميزان با سوادي : 100% . سنين تحصيل اجباري : 6 تا 14 سال . تعداد دانشگاه : 70 دانشگاه به اضافهي 3 پلي تكنيك ملي همطراز .
اقتصاد
نزديك به دو سوم خاك فرانسه زير كشت است . محصولات مهم شامل غلات (گندم ، ذرت ، جو و برنج ) لبنيات و گوشته چغندر قند و انگور براي توليد شراب است . فرانسه در حد بسيار بالايي از نظر كشاورزي خود كفاست ، به طوري كه در اين بخش فقط ميوه هاي استوايي و خوراك دام وارد مي گردد . ولي با وجود اتحاد و كوششهاي تعاونيها ، كوچكي ابعاد قطعه زمينهاي زير كشت به صورت مسئله اي باقي است . كشت درخت و احياي جنگلها در حال حاضر كمك مي كند تا آيندهي صنعت مهم چوب تضمين شود . منابع طبيعي شامل زغال سنگ ، سنگ آهن ، مس ، بوكسيت ، تنگستن و همچنين نفت و گاز طبيعي و مكانهاي كافي براي نيروگاههاي هيدروالكتريك است . صنايع مهم فرانسوي شامل : منسوجات ، شيميايي ، فولاد ، غذايي ، ماشين سازي ، هواپيما سازي مهندسي مكانيك و الكتريكي است . به طور سنتي بنگاه هاي فرانسوي كوچك بوده است ، ولي ادغام موجب تشكيل شركتهاي بزرگ تر با توانايي رقابت بين المللي شده است . در حال حاضر ، فرانسه بعد از ايالات متحد امريكا و ژاپن و آلمان چهارمين قدرت صنعتي جهان به شمار مي رود . در طي اواخر دههي 1980 بسياري از شركت هاي دولتي به بخش خصوصي واگذار شد . بيش از نيمي از نيروي كار در بخش خدمات و به ويژه ادارات ، بانكداري ، امور مالي و صنعت توريسم اشتغال دارد .
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:فرانسه,کشور فرانسه,تحقیق و مقاله,دانلود , دانلود نرم افزار موبایل , سایت موبایل , ایرانسل , شرکت مخابرات سیار , نقشه تهران برای موبایل , معرفی گوشی موبایل , هک بلوتوث برای موبایل , دانلود ابزار موبایل , گوشی موبایل , نوکیا سری 60 , نوکیا سری 60 ورژن 3 , نوکیا سری 80 , سری 90 , تم نوکیا , بازی نوکیا , کد مخفی نوکیا , نوکیا , نرم افزار سونی اریکسون , تم سونی اریکسون , زنگ موبایل , آهنگ سازی موبایل , سیمبیان , پالم , پاکت پی سی , موتورلا , بنکیو زیمنس , سامسونگ , اس ام اس , عکس اس ام اس , تبدیل 3gp , کلیپ صوتی موبایل , کلیپ تصویری موبایل , بازی جاوا موبایل , بازی ngage , محافظ صفحه نمایش , uiq , mobile , nokia , sony ericsson , samsong , imate , palm , pocket pc , motorola , siemens , sms , 3gp , irancel , amr , ringtone , symbian , Nseries , n70 , n73 , n80 , n90 , n91 , n93 , n95 , 6620 , 6260 , 6670 , 6630 , 6600 , 3600 , 3620 , 3650 , 3230 , 3660 , 7610 , 7650 , 6680 , 6681 , 6682 , 5500 , E60 , E61 Siemens SX1 , P800 , P910 , P900 , P910I , K700 , S700 , T630 , K750 , T610 , W800 , W810 , W950 , W900 , W850 , W830 , W710 , W700 , W600 , W550 , W300 , RazR , SLVR , V3 , V3i , V3x , V3c , L6 , L7,ماهواره ,استارست ,اسکای ,استرانگ ,ست ,کامپیوتر ,نرم افزار ,بازی ,موبایل ,نوکیا, سونی اریکسون, سامسونگ, گوشی, ماهواره, دانلود, dvb, جدید, نرم, های, افزار, استارست, progdvb, برنامه, کانال, کد, softcam,رسیور, کردن, فرکانس, آموزش, starsat, tps, برای, کانالهای, باز, gbox, sharing, کارت, key,abc,mihanblog, استرانگ, mct, wincsc, جدید, مولتی, skynet, دیش, استار, آفلاین, کدهای, dcw, نصب, ویژن, فرکانس, از, آپگرید, اینترنت, پچ, نوکیا, 550, و, در, پلاگین, با, keys, s2emu, ها, 2, sky, های, spice, mytheatre, هاتبرد, شبکه, card, سافتکم, ای, فلش, prog, for, سایت, star, جدیدترین, 190, کارت, اموزش, کد, strong, کانال, فایل, کدهای, لودر, ریسیور, download, به, کردن, ست, ویندوز, 9500, ماهوارهای, skygrabber, humax, موبایل, سوپر, 4620, تنظیم, انواع, 2006, cardsharing, skystar2, tv, ورژن, فیلم, فرکانسهای, sr-x5d, 150, هایتک, کانالهای, ماهوارها, نقشه, srt, multivision, fastsatfinder, view, vplug, سامسونگ, اسکای, platinum, 220, قیمت, ایرانی, رسیور, فایندر, کامل, کاون, viaccess, روش, آخرین, قانونی, skystar, rapidshare, نحوه, software, بهترین, بی, plugin, لیزر, sat, code, hotbird, x5, twinhan, مدار, مکس, kaon, کامپیوتر, dvbdream, آهنگ, جدیدترین, کاون, gboxfriend, سافت, وی, ال, فارسی, آنتن, کم, دی, altdvb, and, bin, upgrade, طریقه, افزارهای, تبدیل, سایت, xp, loder, برای, 99۵, ساخت, v, جهت, keygen, بی, ان, رمز, پخش, پلی, dorcel, قفل,http://abc,mihanblog,com elecard, اخبار, رسیورهای, aes, گوشی, پلاگین, استفاده, لیست, 4620ii, تنظیم, startrack, ترفندهای, canal, channel, معرفی, دیش, dreambox, 1,27, دو, metabox, pdf, ریزی, سونی, nokia, کامپیوتر,abc, ویندوز, اپگرید, باکس, softcam,key, turksat, ورد, سونی, polsat, رایگان, &, پروگرام, visionplus, lnb, کارتی, کرک, php, sms, opensky, polsatauto,exe, خرید,200, flash, کارتهای, درباره, آپدیت, عکس, open, saftcam, grabber, اریکسون, 3,33,8, crack, چگونه, شرح, مدل, فرمت, دیجیتال, ماهوار, 1,25, فرکانسهای, wincsc,cfg, pid, digiturk, استیشن, box, مادر, استارتراک, مجانی, آپگرید, w6, ترکست, کتاب, 4610ii, سوپرمکس, کنترل, کار, مخفی, تلفن, x5d, theme, راه, دوربین, بازی, ی, 1100, pelatinum, دریافت, تکنوست, showtime, انجمن, یاهو, file, چند, studio, افزاری, را, قانونی, data, ریسیور, اطلاعات, d, ملودی, ماهوارهای, 2,7, track, سخت, مرکزی, هند, 358, emu, اینترنت, نت, 1, شده, سگا, mr, فایل, forum, plus, تعمیر, ایکس, 1800, new, manna, lazer, شبکه, تخصصی, تعمیرات, تلویزیون, ساختن, server, افلاین, بازیهای, تنظیمات, ای, الکترونیک, سوپرمکس, همراه, اسکای, power, biss, لیست, تراک, seca, گلدن, اریکسون, استانی, edition, full, 4630, dream, world, 1050, آپدیت, install, z1, اندازی, windows, remote, پرگرام, متاباکس, دریم, gboxplugin, fortecstar, افزارهای, beausat, 4800, vision, to, مشکل, آفلاین, فعال, discovery, sonyericson, ترفندهای, الکترونیکی, 2,0,6, statistic, پکیج, 1150, مدیا, سریال, سیستم, یک, بازی, متابکس, 3, dvbviewer, 560, دی, اهنگ, softcams, in, id, srt4610ii, ii, ترفند, خارجی, بازکردن, scaner, how, sr-x50cu,premiumx,abc,mihanblog,com, nagravision, 60, sr, گوشی, turkey, مهدیان, اروپا, hotbird7, 3gp, zee, ایرانی, patch, ایرج, autoroll, driver, سینمای, pc, هیومکس, موبایل, cwshare,cfg, net, ایران,abc, 4610, 2003, 8000, کرک, کارتهای, 4,79, نوکیا, میکس, موبایلهای, درایور, 120, 12360, 550d, 7,5, star2, 2100, plug, kworld, stbdownload, my, 3620, all, irdeto, تصویری, farsi, max, alt, 2007, list, استرانگ4620, converter, فروش, آموزشی, طریق, ilsat, sport, تعمیرات, وارد, مورد, viwe, ultra, dvbskystar, ارسال, ما, اتصال, hd, مشاهده, theatre, 8, هواره, master, mtv, ثابت, هندی, animal, بدون, آپگریت, premiere, مولتی, بر, مقاله, بوت, ویژنها, داغ, سکای, nova, k3, کنیم, 6630, 130, freextv, آخرین, rar, سی, redlight, version, 1,3, پسورد, 3680, موسیقی, control, w3, premium, october, افزارskynet, روز, زبان, lock, pro, موتور, کابل, genuine, دستی, امولاتور, asp,net, آبگریت, 3000, s, sr-x1050, فارسی, مدارات, زنده, 1,2, s2emu1,27, کاناهای, va-fox, گردان, پلاس, veiw, 3200, ریموت, سرور, mytheater, 5600, چیست, ci, password, pour, ورزن, ترک, free, مقامی, 190d, adobe, ادیت, هما, sr-x190d, 2,2, حل, x, تغییر, spaice, رسیورهای, بازیگران, -, 202, تل, satdw, راهنمای, اخرین, pocket, همه, مدلهای, gold, قطعات, هک, راهنمایی, caller, اسپارک, mobile, دیدن, lazer, کنترل, plugins, folder, ferecance, satkiosk, نسخه, xdream, serial, hivion, ارگ, planet, سافتکم, درایو, satupdater, graber, نسب, messenger, sr-x550d, چگونگی, سوپرلیزر, finder, عکس, 4120, ورلد, forums, خبرهای, a, dline, hivision, روزانه, عربی, tech, ht-9500, titanium, share, اکسز, ریموت, داود, مقایسه, korg, سیگنال, v-plug, sky1, yahoo, video, series, همت, divx, تراک, de, استارست150, مختلف, gif, ایران, استار2, 3100, ok, دار, کانل, update, کانالهای, مانیتور, samsung, بلند, decoder, شماره, unlock, اریکسون, 1,5, b, key,bin, 4155, ip, canalsat, jsc, sanyosat, مستر, مشکلات, زیرنویس, phoenix, وب, متاباکس,برنا, cyfra, اهنگهای, 2000, satellite, مرتب, nero, viewer, ریزی, مونتاژ, محتوا, شرینگ, channels, fortec, dvd, 5, vb, اصلی, black, ht, شیرینگ, setup, مجانی, 750, گراف, keyloader, t, fsk, loader, 007c00, ابگرید, rom110,bin, سویس, hi-tech, عکسهای, 650ci, stream, کتابهای, تصویر, کلیپ,برنا, ویژیون, دستی, vbulletin, repair, مدیریت, nokia6280, 900, اپگرید, ترانه, وی, کیبورد, cinema, technisat, مشخصات, 150d, سرعت, فورتک, رمزهای, mpeg2, may, setting, zip, تله, privatespice, یغمایی, ace, همیشگی, wintv, فایندر, number, 3,33, شدن, s2emu1,26, slipknot, irandvb, scanner, skynet,sys,repair, کامپیوتری, دستگاه, dowload, 3,33,5, 888, ویستا, پریمیر, rai, هاست, سری, art,, :: 13:44 :: نويسنده : فاطمه زاهدی
صِفَت، یکی از مقولههای دستوری است. از نظر نحوی، کلمهای است که بتواند در حالت تفضیلی یا عالی قرار بگیرد و اسم را توصیف کند. از نظر معنایی، واژهای است که حالت و چگونگی چیزی یا واژهای را برساند و اقسام آن از این قرار است: صفت فاعلی، صفت مفعولی، صفت تفضیلی و صفت نسبی.
برای واژه صفت که عربی است برابرهای فارسی «فروزه» و «چگونواژه» پیشنهاد شدهاست.
صفت فاعلی
آن است که بر کنندهٔ کار یا دارندهٔ معنی دلالت کند و علامت آن عبارت است از : ۱- «نده» که در پایان فعل امر میآید : پرسنده، خواهنده، شناسنده، بافنده ۲- «ان» مثل : خواهان، پرسان، دمان، روان، دوان ۳- «الف» که آن نیز در پایان فعل امر میآید، مثل : شکیبا، زیبا، خوانا، گویا، بینا، پویا ۴- «ار» غالبا در آخر فعل ماضی میآید، مثل : خریدار، خواستار، برخوردار، نامردار، گرفتار ۵- «گار» که بیشتر در آخر فعل امر و ماضی میآید، مثل : آموزگار، پرهیزگار، آمرزگار، آفریدگار ۶- «کار» که غالبا به آخر اسم معنی ملحق میشود، مثل : ستمکار، فراموشکار ۷- «گر» در آخر اسم معنی میآید، مثل : پیروزگر، دادگر، بیدادگر
صفت فاعلی که به «نده» ختم شود، غالبا در عمل و صفت غیر ثابت استعمال میشود، مثل : رونده، یعنی کسی که عمل رفتن را انجام میدهد
صفاتی که به «ان» ختم میشود، بیشتر معنی حال را میدهد : سوزان، نالان، روان، دوان صفاتی که به «الف» ختم میشود، حالت ثابت را میرساند، مثل : دانا لغاتی که به «گار، کار، گر» ختم میشود مبالغه را میرساند مثل : آموزگار، ستمکار، ستمگر
«گار» همیشه بعد از کلماتی که از فعل مشتق میشود میآید ولی «کار» پس از اسم معنی و غیر مشتق به کار میرود.
«گر» در غیر اسم معنی، شغل را میرساند، مانند : آهنگر و این جز صفات فاعلی نیست.
ترکیب صفت فاعلی
صفت فاعلی چهار قسم دارد :
۱- حالت اضافی که صفت، به مابعد ِ خود اضافه میشود : فزایندهٔ باد آوردگاه فشانندهٔ خون ز ابر سیاه
۲- با تقدّم صفت و حذف کسرهٔ اضافه : جهاندار محمود ِ گیرنده شهر ز شادی به هرکس رساننده بهر
۳- با تاخیر صفت بدون آن که در آن تغییری رخ دهد : منم گفت یزدان پرستنده شاه مرا ایزد پاک داد این کلاه
۴- با تاخیر صفت و حذف علامت صفت «نده» مانند سرافراز، گردن فراز که سرفرازنده و گردن فرازنده بوده و این کار قیاسی است.
هرگاه صفت فاعلی با مفعول یا یکی از قیود مثل : بیش، کم، بسیار، پیش، پس و نظایر آن ترکیب شود علامت صفت حذف میشود مثل : کامجوی، پیش گوی، کم گوی، بسیار دان، پیشرو، پس رو
صفای که به «ان» ختم میشود، هرگاه مکرر شود، ممکن است علامت صفت را از اول حذف کنند، مثل : لرزلرزان، جنب جنبان، پرس پرسان، کش کشان
صفت مفعولی
صفت مفعولی بر آنچه فعل بر او واقع شده باشد، دلالت میکند، مانند : پوشیده، برده. یعنی آنچه، پوشیدن و بردن بر او واقع شده باشد و علامت آن «ه» ماقبل مفتوح است که در آخر فعل ماضی در میآید.
ترکیبات صفت مفعولی از این قرار است : ۱- آن که صفت را مقدم داشته، اضافه کنند، مانند : پرودهٔ نعمت، آلودهٔ منت. ۲- با تقدیم صفت و حذف حرکت اضافه، مانند : آلوده نظر ۳- آن که صفت را در آخر آورند و هیچ تغییری ندهند، مثل : خوا آلوده، شراب آلوده ۴- مانند نوع سوم ولی با حذف علامت صفت، مثل : خاک آلود، نعمت پرورد، دستپحت ۵- با تاخیر صفت و حذف «ده» از پایان آن، چنانکه به ترکیب صفت فاعلی شبیه باشد : پناه پرور، دست پرور
هر گاه بخواهند صفت مفعولی را که تخفیف یافته، جمع ببندند آن را به حال اول بر میگردانند، مثلاً : دست پروردگان ولی در تخفیف صفت فاعلی برگردانیدن به حال اصلی لازم نیست، مثل : گردنکشان، سرافرازان، نامداران
صفت برتر
صفت برتر (تفضیلی)، آن است که در آخر آن لفط «تر» افزوده شود و مفاد آن، ترجیح موصوف است بر شخص دیگر که در وجود صفت با او شریک و همتاست و آن تنها به آخر صفت و کلماتی که در معنی صفت باشد، پیوسته شود، مانند: گویندهتر، شتابندهتر، فزایندهتر، گریاندهتر، مردتر، برتر
صفت برتر به یکی از سه طریق زیر استعمال میشود:
۱- با «از»: خرد از مال سودمندتر است. ۲- با «که»: دانش، بهتر که مال. سیرت، پسندیده تر که صورت. ۳- با اضافه، چنانکه گوییم: تواناتر ِ مردم کسی است که دانایی او فزونتر باشد.
صفت برترین:
هر گاه بخواهند صفت برتر را اضافه کنند: «ین» در آخر آن میآورند: بزرگترین ِ شعرای ایران، فردوسی است.
الفاضی از قبیل: مه، به، که و بیش به معنی صفت برتر به کار میروند و در آخر آن نیز «ین» در میآورند، مانند: مهین، بهین، کهین.
هر گاه «ین» در آخر صفات تفضیلی در آید، افادهٔ معنی تخصیص کند، مثل: کمترین، فاضلترین.
در این حالت اگر صفت برتر را اضافه کنند، ما بعد آن را جمع آورند، مثل: بزرگترین ِ مردان و فاضلترین ِ رجال امروز اوست. و بدون اضافه باید لفظ مفرد استعمال شود: تواناترین مرد، بیناترین شاگرد.
صفت نسبی
صفت نسبی، آن اتست که نسبت به چیزی یا محلی را برساند و علامتهای آن عبارت است از: ۱- «ی» در آخر کلمه مانند: آسمانی، زیمینی، آتشی، هوایی، خاکی، پارسی، اصفهانی، نیشابوری
«ی» نسبت همواره به مفرد، پیوسته میشود و کلماتی از قبیل: کاویانی، خسروانی، کیانی، پهلوانی، نادر است و بر آن قیاس نمیتوان کرد.
۲- «ه» مخفی و غیر ملفوظ: دو روزه، یکشبه، یکساله، صده، دهه، هزاره و این «ه» غالبا در ترکیبات عددی استعمال میشود. و گاهی تنهایی در غیر این مورد استعمال شدهاست: مثل: نبرده
۳- «ین» و این در آخر اسمها در میآید: سفالین، جوین، گندمین، بلورین، گلین و گاهی این ادات را با «ه» جمع میکنند و در آخر کلمه میآورند: بلورینه، زرینه، سیمینه، پشمینه
۴- «گان» مانند: گروگان، پدرگان
صفات ترکیبی
صفاتی را که از ترکیب دو اسم یا اسم و اداتی حاصل شود، مرکب یا صفت ترکیبی میگویند و اقسام آنم به شرح زیر است : ۱- ترکیب تشبیهی که از به هم پیوستن مشبه به به مشبه یا مشبه به به وجه شبه حاصل شود مثل : سرو قد، مشکموی، گلرنگ، مشکبوی
۲- ترکیب دو اسم بدون ادات : جفا پیشه، هنر پیشه
۳- ترکیب دو اسم به اضافهٔ ادات مثل : نیزه به دست
۴- ترکیب اسم با ادات که انواع بسیاری دارد : الف - ترکیب «ب» و اسم : بنام، بخرد ب- ترکیب «با» و اسم : با نام، با عقل، با غیرت ج- ترکیب «هم» با اسم که اشتراک را میرساند : همراه، همنشین د- ترکیب «نا» و «ن» با اسم : ناکام، ناچار، نامرد ه- ترکیب «بی» با اسم : بی خرد، بی شعور و- ترکیب «مند» با اسم : هنرمند، خردمند، تنومند، برومند ز - ترکیب «ور» با اسم : هنرور، دانشور، سرور، جانور، گنجور، رنجور، مزدور ح- ترکیب اسم با «ناک» که بیشتر افاده معنی علت و آفت میباشد : نمناک، بیمناک
«بی» پیوسته بر سر اسم میآید ولی «نا» هم به اسم و هم به صفت میتواند متصل شود ولی استعمال آن با صفت بیشتر است.
صفت سماعی و قیاسی
۱- کلمهای را که دارای معنی وصفی باشد و در زبان پارسی ِ کنونی برای آن اشتقاق یا ترکیبی در تصور نباشد، صفت سماعی گویند : گران، سبک، نیک، بد، زشت، تنگ، کوتاه
۲- کلماتی که بر رنگ دلالت میکنند بیشتر صفت سماعی هستند : سپید، سیاه، سرخ، زرد و گاه قیاسی : نیلی، آبی، سرمه یی
۳- صفات سماعی هنگام ترکیب مقدم هستند : گرانسنگ، سبکمغز، کوتاه قد و گاه مؤخر میباشند : چشم سپید، بالابلند
شیوه کاربرد صفت
۱- صفت پیش از موصوف و بعد از آن نیز میآید، و هرگاه موصوف، مقدم باشد به شکل اضافه، استعمال میشود و کسرهٔ اضافه بر حرف آخر موصوف وارد میشود
۲- هرگاه موصوف به «و» و یا «الف» ختم شود، در آخر آن «ی» اضافه میشود و وقتی به «ه» مخفی تمام شود، «ی» ملیِّنه اضافه میشود
۳- صفتهای مرکب، غالبا به واسطهٔ یکی از اجزای خود به موصوف، مرتبط میشوند و بنابراین از صفت و موصوف تشکیل میشوند
۴- مطابقهٔ صفت با موصوف روا نیست و چون موصوف، جمع باشد صفت را مفرد میآورند و همین روش میان نویسنگان و شاعران معمول بوده و هم اکنون نیز متداول است و برخلاف این نیز مواردی در سخن بزرگان دیده شده که صفت را با موصوف تطبیق میدهند
چندی صفت و موصوف
هرگاه موصوفی دارای چند صفت باشد آن را به یکی از سه طریق استعمال میکنند : الف - موصوف را مقدم میکنند و صفات را به همدیگر اضافه میکنند ب- آنکه صفات را به هم عطف میکنند ج- بعضی از صفات را پیش از موصوف و بعضی را پس از آن میآورند و در صورتی که در آخر موصوف «ی» وحدت نباشد، اضافه میکنند
هرگاه صفت و موصوف؛ متعدد باشد، ممکن است آن را به یکی از چند طریق استعمال کنند : الف - هر صفتی با موصوف خود ذکر شود ب- موصوفها مقدم و صفتها مؤخر باشند و در این صورت یا هر دو صفت به هر دو موصوف ممکن است راجع شود یا آن که هر صغنی به یکی از موصوفها تعلق گیرد
و نیز ممکن است یک صفت دارای دو موصوف باشد
تقدیم صفت بر مضاف الیه
در موقعی که موصوف را بخواهند اضافه کنند، صفت را میآورند و پس از آن عمل اضافه را انجام میدهند و این مطرد و در نظم و نثر متداول است، ولی در بعضی مواقع اضافه را بر وصف، مقدم میکنند
ی» وحدت در موصوف و صفت
«ی» وحدت یا در آخر صفت در میآید چنانکه گوییم : «مرد فاضلی است. طبع لطیفی دارد» و اکنون این طریقه زبان فارسی معمول است. یا در آخر موصوف، مذکور میافتد
هر گاه مقصود از صفت بیان جنس و نوع موصوف باشد، بیشتر آن را با «ی» وحدت همراه میکنند و در اول آن لفظ «ازین» میآورند
هر گاه مقصود تعداد و شمردن اوصاف باشد، آن را هم عطف نمیکنند
در موقع ندا و الحاق «ی» وحدت به هر یک از صغتها، مقصود شمردن و تعداد اوصاف باشد و غالبا موصوف ذکر نمیشود.
ضمیر موصوف
ضمیر «من» از میانهٔ ضمایر، موصوف واقع میشود
در سایر ضمایر، صفت در حکم توضیح و به منزلهٔ بدل است.
صفت حالیه
مانند: شادان، بهاران، گریان
در لغت نفس با روح به يك معنا گرفته شده،ولي براي آن دو معاني ديگر گفته اند.
نفس به معاني: روح، چشم زخم، خون، جسم(بدن)، شخص انسان، عظمت و مردانگي آمده است.
روح به معاني: وسيلة حيات و زنده ماندن، نفس، لطيف، وحي، ملاك، حكم الله و روح القدس آمده است.
ابوعلي سينا گويد: خداوند مردم را از گرد آمدن سه چيز آفريد: يكي تن كه او را به تازي بدن يا جسد خوانند و ديگري جان كه آن را روح خوانند و سوم روان كه آن را نفس خوانند. غزالي گويد: روح همان خود تو و حقيقت تو مي باشد. همان چيزي كه از هر چيز بر تو پنهان تر و تو به آن ناآگاه تري. روح تو همان بُعد ويژة انساني است كه منسوب به خدا است، چنان كه فرموده است: قل الروح من امر ربّي؛ بگو روح از امر پروردگارم است، و نفختُ فيه من روحي؛ از روح خود در آدم دميدم. البته اين روح غير از آن روح جسماني لطيف است كه منشأ آن قلب است و در سراسر اجزاي بدن ميان رگ ها منتشر است و حامل نيروي حسّ و حركت مي باشد. اين روح به انسان اختصاص ندارد، بلكه انسان در اين جهت با ديگر حيوانات شريك است. اين روح به واسطة مرگ نابود مي شود، زيرا عبارت است از بخاري كه اعتدال آن بر اثر اعتدال و انسجام اخلاط و عناصر مزاج است. چون انسجام به پراكندگي گراييد، بخار منعدم مي شود، مانند چراغ كه روغنش به اتمام مي رسد و خاموش مي شود. اين روح بار امانت و معرفت را نتواند حمل كند و آن روح كه حامل بار امانت و معرفت است، روح ويژة انسان است.
وي مي گويد: روح فناپذير و مردني نيست، بلكه به مرگ بدن حال او به حال ديگر تبديل مي شود.
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:روح نكتة لطيفي و لمحة شريف است كه حكايت از خلقت و عظمت خالق دارد. آن را از خزائن ملكش به اين عالم آورده، پس آن وديعه و امانتي الهي است. ابوعلي سينا اين كلام را به شعر در آورده است:
هبطت اليك من المحلّ الارفع أنفت فما الفت فلمّا آنست ورقاء ذات تعزز و ترفّع كرهت مفارقه الديار البلقع
حقيقت و كنه روح بر همگان نامعلوم است و بزرگان اهل تحقيق به عجز خود در اين باره معتقدند و آية يسئلونك عن الروح...؛ از تو دربارة روح سؤال مي كنند، بگو: روح از امر پروردگارم است و اطلاعات كمي نسبت به آن داده شده ايد. بيانگر اين حقيقت است.
امام صادق(ع) فرمود: روح را نتوان به سنگيني و سبكي توصيف كرد. روح جسمي رقيق است كه قالبي تيره بر آن پوشانيده شده است. از او پرسيدند: آيا بعد از مردن، روح از بين مي رود؟ فرمود: خير، باقي مي ماند.
نفس داراي معاني مختلفي است. از انسان يا حيوان، نفس تعبير مي شود، چون داراي حساسيّت و درّاكيّت است. احتمال دارد چون انسان و حيوان تنفّس مي كنند، از آن ها به نفس تعبير شود. احتمال دارد چون انسان داراي ارزش و نفاست است، چون روح، شريفترين جزء انسان و حيوان است،اين كلمه بر انسان و حيوان اطلاق شود.
نفس در قرآن به اعتبار صفات مختلفي كه در آن است، به پنج مرتبه تقسيم شده است:
1_ نفس امّاره و آن نفسي است كه به خوي ملكوتي تهذيب نگشته، به هواي خود به پيش مي رود.
2_ نفس لوامه كه مدام خود را به كوتاهي در انجام وظائف ملامت و سرزنش كند، هر چند به نيكي كوشا باشد.
3_ نفس مطمئنّه نفسي است كه از اضطراب شك به آرامش يقين گراييده و از هر بيم و هراسي ايمن است.
4_ نفس راضيه بدانچه بر او بگذرد خشنود است.
5_ نفس مرضيه كه خدا از او راضي باشد.
از كميل بن زياد نقل شده: علي(ع) عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! نفسم را برايم تعريف كن! فرمود:كدام نفست را؟ گفتم مگر چند نفس داريم؟ فرمود: اي كميل! چهار نفس است: نفس نامية نباتيه، حسيّة حيوانيه،ناطقة قدسيه كه ويژة انسان است و مدار تكاليف الهي است و كلية الهيه كه خاص انبيا و اولياي الهي است.
|
|
|